Saturday, October 31, 2009
مرحوم سعیدی سیرجانی
کرشمه های یک بازجوی خوب
هنگامه شهیدی! شهادت دادی که بازجوی خوب و بد هر دو یکی هستند.
هنگامی که همه حجم زندان و همه هجو هواداران یک دولت پرهیاهو، هیچ است، یک پیام تلفنی کوتاه تو از اندرزگاه اوین همه چیز است. هوار درد است، هوای تازه است، حماسه حضور است و همایش همه امیدواران است که بیرون زندان نشسته اند گرد هم و یک پیام تازه رسیده از اوین را جشن می گیرند. مادرت شده است پستچی بی منت دختر مبارزش. از تو نامه می آورد برای ما و همه کسانی که بیرون از زندان نشسته ایم و نمی دانیم چه شده در آنجا که قرار بود کارخانه آدم سازی باشد و هی زندانیان ما را متحول کنند و بر ندامت نامه هایشان کاخ اعتبار خویش بسازند، ناگهان نادمان سرکشی می کنند و بساط کذایی و اعتبار ساختگی کودتاگران را برهم می ریزند. پیغام اولت اعتصاب غذا بود. گفتی آنقدر لب به غذا نمی زنی تا یا خودت را از زندان بیرون بیاورند یا جنازه ات را. حتما می دانستی برای یک مادر دلتنگ تا چه اندازه دشوار است تا کلماتی به این سردی و سختی را به امانت از دخترش تقدیم رسانه ها کند اما مادرت همان کرد که خواسته بودی. پیام دومت تلفنی بود که به شیخ اصلاحات کردی و گفتی تا آخر ایستاده ای. شیخ، شرمنده شد از این همه شقاوت شحنه های اوین و شاید ندانست که با همین پیام تو چه دلی شاد شد از همه جوانانی که نشسته اند و پوسترهای حضور در حماسه ای دیگر را برای آبان ماه طراحی می کنند. پیام سومت نامه ای بود که به آقای دکتر، یا همان کارشناس و یا همان جناب بازجو نوشتی و گفتی که کرامت انسانی ات چگونه در بازداشتگاه زیر پا گذاشته شد.
هنگامه اوین!
شهادت دادی که آقای دکتر یا همان بازجوی تو و سمیه و فریبا و دیگران، آدم بدی نبود و همین دلیلی شد که به او اعتماد کنید و از او مهر و احترام به کرامت انسانی را طلب کنید. حتما قصه معروف "بازجوی خوب" و "بازحویبد" را بیشتر و بهتر از من می دانی. سیستم اطلاعاتی و امنیتی کشور آنقدر مدرن و پیشرفته شده است طی این سالها که در این تقسیم کار، حسابی حرفه ای شده اند و می دانند "آقای دکتر" باید چه نقشی ایفا کند و در مقابل "آقای کارشناس" باید چه وظیفه ای را عهده دار باشد تا باقی پروژه "آقای بازجو"، بیرون از زندان نیز ادامه یابد. دکترها و کارشناس ها و بازجو ها تقسیم می شوند و به تناسب آن، زندانیان نیز دو شقه می شوند. جمعی را شکنجه می کنند و با جمعی دیگر کمی مهربانی می کنند. آنگاه جمعی اعتراف می کنند و جمعی دیگر یا هیچ نمی گویند و سکوت می کنند و یا به تعبیر بازجوها دوباره متولد می شوند. آنقدر در بی خبری کامل می گذارند زندانی را و آقا دکترها در بند بازجویی آنقدر مهربانی می کنند و آنقدر اطلاعات غلط به زندانی می دهند و خلا و بی خبری، آنقدر هوای زندانی را دارند تا زمانی که بازجوی بد وارد شد، زندانی با تمام وجودش آرزو می کند که آقای دکتر برگردد و کاری بکند. اما از زمانی که یادمان می آید تا خود امروز هیچ آقای دکتری نتوانست کاری بکند. اگرچه هنوز چهره هیچ کدام از آن دکترهای مهربان را فراموش نکرده ایم اما از دست هیچ کدام شان هیچ کار مثبتی بر نیامد. جزو شرح وظایفشان نبود که کاری برایمان بکنند. احمد باطبی که پیراهن خونین کوی دانشگاه، نزدیک به ده سال جوانی اش را از او گرفت هنوز هم در نوشته هایش یک بازجوی مهربان دارد به نام جواد. عباس عبدی که مغضوب و منفور و محذوف حاکمیت است در خاطرات زندانش از حسن آقا بازجو به بدی یاد نمی کند. این روزها که ژیلا بنی یعقوب هم از آقای دکتر مهربان، گلایه می کند که چه شد زیر وعده اش زده است و بهمن احمدی امویی را هنوز آزاد نکرده اند. مهسا امر آبادی هم نمی داند که چرا قول بازجو ها عملی نشد و مسعود باستانی هنوز در زندان است. ساده دل تر از همه خودم هستم که گهگاهی دلم برای آقای صادقی بازجوی مهربان وزارت اطلاعات ساری تنگ می شود و هنوز فکر می کنم او منجی من بود در برابر بازجوی بد دهن و فحاشی که کابل برق را می گذاشت کف دستم و می گفت دستت باشد که ببینی چقدر کلفت است و چقدر ممکن است درد داشته باشد. وقتی حاج آقا صادقی وارد می شد من راستی راستی باورم شده بود که حتی او هم از بد حادثه بازجو شده است ورنه ممکن نبود آدمی با آن همه سواد و مطالعات و تخصص و ادب، همکار همان خشونت طلبانی باشد که همه زندگی یک زندانی سیاسی را تا همیشه تعطیل می کنند.
هنگامه نازنین
ناز و کرشمه های سیاسی و ساختگی دکترها و بازجوها را در تمام این سالها خیلی ها باور کرده اند و در خاطرات زندان هر آنکه ورق می زنی یک شخصیت دوست داشتنی هم هست که همه از او به نیکی یاد می کنند و از قضا تا پایان داستان هرگز شخصیت داستان ما تغییر نمی کند و تا همیشه مهربان باقی می ماند. آنچه تغییر می کند ماییم که تازه در می یابیم انتهای قدرت و سقف وظیفه تعریف شده "بازجوی خوب" همین است که مهربانی کند نه آنکه تصمیم گیری کند. تصمیم نهایی را کسان دیگری می گیرند و برای همین است که همیشه در انتهای قصه هر زندانی، یک نامه گلایه آمیز می ماند روی دست رسانه ها که این دو وجه روشن دارد. اول آنکه سیستم اطلاعاتی کشور آنقدرها هم خشن نیست و چه بسا خود زندانیان نیز از نیکی بازجو ها یاد می کنند و وجه دیگر آنکه اگرچه برای جامعه پیغام آورده ایم که دستگاه امنیتی کشور انسان های رئوف و متخصص. با سواد هم دارد اما هرگز به روند طبیعی زندگی معمولی خود باز نگشته ایم و تا ابد در تناقضی هراس انگیز گرفتار آمده ایم. چون اخلاق به ما اجازه نمی دهد از بازجویی به بدی یاد کنیم که واقعا هیچ بدی و ظلمی به ما نکرد و چه بسا قرار ملاقاتی را هم با عزیزانمان تنظیم کرد یا بسته کتابی را اجازه داد که وارد زندان شود. اما چه بی اخلاق اند آنان که خوش خلقی را هم ابزاری کردند تا کرامت انسانی زندانیان را زیر پا بگذارند.
هنگامه اعتراض!
اعتراض نامه و گلایه نوشته ات اینبار پیش از آزادی و از زندان روانه رسانه ها شده است و این یعنی همان قصه کهنه بازجوهای خوب و بد در اتاق های بازجویی زندانیان سیاسی. این نامه گواه روشنی است بر این مدعا که بازجوی خوب و بد هر دو یکی هستند وقتی هر دو از یک اتاق ثابت خط می گیرند. ورنه هیچ انسان متخصص و صاحب اندیشه و عقلی حاضر نمی شود سالها نقش یک انسان خوب را بازی کند اما تحت تاثیر این نقش قرار نگیرد و مدام زیر وعده هایش بزند. پس در برابر کسانی که خوبی کردن به اختیار و اراده خودشان نیست، بلکه یک تصمیم سازمانی است که به آنها دیکته می شود، باید صبور بود و مقاوم آنچنان که تو هستی.
دستبند سبز
ابراهيم نبوي
e.nabavi(at)roozonline.com
به دنبال لو رفتن دستورالعمل بکلی سری شورای امنیت کشور در برخورد با معترضان سبز، که موجب شد این بخشنامه در ابعاد وسیع در اینترنت منتشر شده و دشمنان از آن سوء استفاده نمایند، خواهشمند است بسرعت و بدون اتلاف وقت و بصورت پنهانی، منازل کلیه اعضای این شورا، برادران روح الملکی، سردار منظم، سردار مقدم، سردار صفویان، سردار وحیدزاده، سردار رضا و برادر خلیلی را بازدید نموده و چنانچه نشانه های نفوذ دشمن، بخصوص نفوذ تشکیلاتی عناصر باصطلاح جنبش سبز، در اعضای محترم شورا دیده شد، موارد طبق دستور به فرماندهی منعکس گردد.
دفتر مخصوص ضد اطلاعات شورای امنیت
سردار حسینی
3 آبان 1388
سردار حسینی
دفتر مخصوص ضداطلاعات
بفرموده، ماموران این واحد بطور هماهنگ و براساس ت- م منازل مربوط به اعضای محترم شورا که چند تن از آنان تحت حفاظت واحد حفاظت پرسنل سماجا بوده، و تجسس منازل مذکور با هماهنگی آنان صورت گرفت، موارد زیر مشاهده و به پیوست هفت مورد گزارش مربوطه ایفاد می گردد.
مورد اول، درباره برادر روح الملکی منزل ایشان یک باب منزل مسکونی در نیاوران بوده و در تجسس ماموران مشاهده گردید که تصویر بنیانگذار جمهوری اسلامی و رهبر معظم در اتاق کار برادر روح الملکی موجود، ولی یک دستگاه ماهواره در منزل مشاهده گردید. در اتاق خواب ایشان هیچ شیئی غیرمتعارف مشاهده نگردید، اما در قفسه کتابخانه منزل مقداری اسناد محرمانه مشاهده گردید که روی قفسه بطور عادی و در معرض دید بود. همچنین در جستجوی اتاق دختر برادر روح الملکی( سمیه روح الملکی) تصاویر متعدد از جبهه و جنگ مشاهده گردید، و لب تاپ وی نیز مورد بررسی یگان سایبر قرار گرفته و جز برخی موارد اخلاقی هیچ مورد سیاسی در آن ملاحظه نشد. در اتاق پسر( میثم روح الملکی) کامپیوتر مورد بررسی قرار گرفته، براساس گزارش یگان سایبر وی با مبادی مشکوک خارج از کشور مرتبط می باشد و همچنین یک فقره دستبند سبز در کمد و چند تصویر تظاهرات اغتشاشات اخیر در کامپیوتر وی کشف گردید که حاکی از حضور وی در اغتشاشات می باشد. مشخصات وی به پیوست ایفاد می گردد، ولی سند مربوطه در هیچ جای منزل کشف نشد.
مورد دوم، درباره سردار منظم منزل وی در منطقه مسکونی کارکنان ناجا تحت حفاظت ناجا بوده، با همکاری برادران مربوطه تجسس بعمل آمده، هیچ مدرک و سند طبقه بندی شده کشف نشد. در بازرسی اتاق خواب و دستشویی و توالت و حمام و مهمانخانه هیچ شیئی مشکوکی ملاحظه نشد، اما در بازرسی کشوی میز اتاق دختر سردار منظم، 22 ساله، دانشجوی دانشگاه آزاد، یک فقره دستبند سبز، همراه با یک قرقره بزرگ روبان سبز رویت و از آن عکاس شد. همچنین دختر مذکور دارای لب تاپ بوده و یگان سایبر این واحد مقالات وی را در یک مورد وبلاگ با اسم مستعار کشف نموده و مشخصات وبلاگ و تصاویر نوشته های آن به پیوست ارسال می گردد. سردار منظم دارای سه فرزند ارشد بوده که مستقلا زندگی می نمایند.
مورد سوم، درباره سردار محمود مقدم، منزل مسکونی وی در جماران بوده که طبق بررسی ماموران در آن هیچ نشانه ای دال بر زندگی سردار مقدم مشاهده نشد، و گویا ایشان در منزل دیگری با همسر دوم زندگی می نماید. در بازرسی این محل، که همسر اول و یک پسر و یک دختر زندگی می نمایند، هیچ سند و مدرک خاصی از سردار مقدم مکشوف نشد، اما در دو دستگاه کامپیوتر جستجو به عمل آمده و اطلاعات از کلیه عناصر ضدانقلاب و اغتشاشگران دیده شده و در اتاق همسر( خواهر ملیحه رازدار) دستبند سبز و مقداری البسه سبزرنگ و در اتاق پسر( رضا) پرچم سبز رنگ و چند تراکت و پوستر دست نویس مشاهده و عکاسی گردیده و تصویر آن ایفاد می گردد.
مورد چهارم، منزل سردار صفویان با همکاری یگان حفاظت نزاجا مورد بررسی قرار گرفته و در اتاق کار وی مقادیر معتنابهی اسناد و مدارک طبقه بندی شده و متن بخشنامه مورد جستجو و دست نویس بخشنامه در یک پرونده رویت گردید. این اتاق کار هیچ قفل و کلیدی نداشته و کتابخانه نیز در آن قرار داشته که تصاویر مقام معظم رهبری و بنیانگذار جمهوری اسلامی و تصویر دکتر احمدی نژاد مقام محترم ریاست جمهوری در کنار سردار بر دیوار اتاق قرار داشت. در اتاق خواب و سایر اتاق های منزل و حمام و دستشویی و انبار و مهمانخانه هیچ شیئی مشکوکی ملاحظه نگردید. در اتاق دو دختر خانه( رضوان و زینب) کامپیوتر و کلیه تجهیزات آن بوده و یگان سایبر هیچ چیز مشکوک اخلاقی یا سیاسی در آن مشاهده ننمود. اتاق پسر خانواده نیز بازرسی و به نظر می رسد که پسر سردار صفویان که در اتاق وی هیچ چیز مشکوکی نبود، توسط اعضای منزل پاکسازی شده، و هیچ شیئی مشکوکی در آن ملاحظه نگردید. اما کاشف به عمل آمد( مستند به نامه سردار صفویان به ریاست زندان اوین) که پسر وی محمد صفویان از تاریخ 30 خرداد که از منزل خارج شده به منزل مراجعت نکرده و براساس بررسی های انجام گرفته، وی در زندان اوین می باشد که مراتب جهت اطلاع با استعلام این دفتر از اوین که بصورت طبقه بندی شده انجام گرفت، به استحضار می رسد.
مورد پنجم، منزل سردار وحیدزاده نیز تحت حفاظت بوده، با هماهنگی حفاسماجا که در بادی امر با مخالفت واحد مربوطه مواجه و پس از هماهنگی با بیت مقام معظم رهبری موافقت صورت گرفت، منزل سردار وحیدزاده مورد بررسی و جستجو قرار گرفته، وی دارای چهار فرزند می باشد که هر چهار نفر مستقل از خانواده( پسر بزرگ در روسیه، پسر دوم در لبنان و دو دختر وی ازدواج کرده و مستقل و ساکن ایران می باشند.) در بازدید منزل، هیچ تصویری از مقامات ملاحظه نگردید. در اتاق کار سردار بطور کلی اسناد طبقه بندی شده بسیاری قرار داشته و در یک دستگاه کامپیوتر نیز اسناد متعدد قرار داشته، و برخی از اسناد اسکن شده و تصویر آن در یک فایل جداگانه نگهداری می گردید. در کشوی میز کار سردار چهار گذرنامه با اسامی مختلف مستعار رویت شد و تصاویر آن ارسال می گردد. براثر تلاش برادران یگان سایبر ای میل غیر معمول( با اسم هدی 2006) ایشان گشوده و چند نامه که حاکی از سفر وی به امارات همراه با همسر( خواهر زرین تاج ملکوتی) و اخذ ویزای آمریکا و سفر به آنجا برای اقامت می باشد، کشف گردید که از سوی برادر نامبرده که سی سال است مقیم آمریکا و تاجر می باشد کلیه امور انجام گرفته است. در کامپیوتر مذکور بخشنامه لو رفته نیز وجود داشت ولی به نظر نمی رسد برای جایی ارسال شده باشد. در سایر نقاط منزل سردار وحیدزاده که خالی شده و به نظر می آمد، در حال اسباب کشی می باشند، هیچ شیئی مشکوکی ملاحظه نشد. در اتاق خواب سردار، در قسمت البسه زنانه در کشوی سوم دراور یک دستبند سبز کشف گردید که به نظر می رسد مستعمل می باشد.
مورد ششم، منزل سردار احمد علی رضا که تحت حفاظت نهاجا می باشد، مورد بررسی قرار گرفته و در آن تصاویر سردار رضا با میر حسین موسوی در موارد متعدد و یک پوستر اهداشده امام با امضای ایشان روی میز ملاحظه گردید. در اتاق خواب نیز یک قرقره روبان سبز و چند دستبند سبز و روسری سبز و شال سبز ملاحظه گردید. در اتاق پسر خانه، محمد رضا نیز تصاویر متعدد از اغتشاشات و رهبران آن و دادگاه آشوبگران در کامپیوتر و در کشوی میز موجود بوده، تصاویر متعدد نشان می دهد در اغتشاشات مختلف حضور داشته و از قبل از انتخابات در ستاد موسوی فعال بوده است. در اتاق دختر خانواده خواهر لیلا رضا نیز پوستر شجریان و فیلمهای سینمایی و محسن نامجو و سایر عناصر ضدانقلاب رویت گردید و انواع دستبند و لباس سبز در اتاق پسر و دختر خانواده به دست آمد. در خانه سردار رضا هیچ سند و مدرک شغلی مربوط به سردار و اسناد طبقه بندی شده وجود نداشت.
مورد هفتم، در جستجوی منزل برادر خلیلی دبیر شورا، در اتاق کار تصاویر مختلف از برادر خلیلی و رهبری و ریاست محترم جمهور رویت و هیچ نشانه ای که دلالت بر حضور ضدانقلاب در اتاق کار و اتاق های دیگر خانه و کلیه اماکن کشف نشد، در اتاق پنج فرزند وی نیز هیچ مدرک و سندی کشف نگردید و اعضای خانواده ابوابجمعی بسیج دانش آموزی و دانشجویی( یک پسر به نام میثم) می باشد. در کشوی میز مقادیر معتنابهی دلار و یورو به مقدار 32450 دلار و 28600 یورو و مقداری دینار کشف و بطور کلی اشیاء خارجی در جامه دان ملاحظه گردید. همسر وی نیز معاون وزیر بوده و طلبه بوده و کلاس قرآن نیز دایر می نماید. اما خواهر همسرش براساس اسناد مختلف و چند نامه از روز پنجم تیرماه دستگیر شده و گویا پس از آزادی به ترکیه رفته و بازنگشته است. تصاویر متعدد از خواهر همسر دکتر روح انگیز امامی، همسر مورد اشاره، به نام طلعت امامی با دستبند سبز و بدون حجاب در ترکیه در کامپیوتر ملاحظه گردید که یک نسخه از آنها ارسال می گردد.
کلیه موارد بصورت نامحسوس بررسی شده و احتیاط لازم به عمل آمد و صورت جلسه بازرسی بصورت جداگانه و اسناد و مدارک مکشوفه در یک سی دی ارسال می گردد.
با آرزوی پیروزی اسلام بر کفر و نفاق
محمد قلیزاده
فرماندهی ضداطلاعات واجا
هفتم آبان ماه 1388
پدرم امیدی به ادامه زندگی ندارد
پدرم امیدی به ادامه زندگی ندارد
فرشته قاضي
سیامک پورزند، روزنامه نگار و فعال فرهنگی که روز پنج شنبه 30 مهرماه به دلیل وخامت وضع جسمی و روحی به بیمارستان ایران مهر منتقل شده بود، از بیمارستان مرخص شده است اما لیلی پورزند به "روز" می گوید که "ترخیص پدرش از بیمارستان نه به دلیل بهبودی حال، او بلکه به اين معناست که کار بيشتری نمیتوان انجام داد". او از هفت سال پیش اسیر دستگاه های مافیائی امنیتی است که گاهی به دلیل وخامت سلامتش وی را به خانه می فرستند و باز دستگیرش می کنند. اینک چند سالی است که دیگر چیزی از وی باقی نگذاشته اند که نگرانش باشند اما باز هم اجازه سفر به وی نمی دهند.
لیلی پورزند که حقوقدان و مقیم کانادا است در گفتگو با "روز" از وضعیت جسمی و روحی پدرش و همچنین آخرین وضعیت پرونده این روزنامه نگار سخن گفته است.
او می گوید که "آقای پورزند دچار افسردگی شدید شده و در وضعیت روحی بسیار بد و خطرناکی به سر می برد و تلاش خانواده و پزشکان نتوانسته است کوچکترین امیدی به زندگی و ادامه مبارزه برای ادامه حیات در او ایجاد کند".
به گفته لیلی پورزند، پدرش دچار بیماریهای قلبی، فشار خون، کلیه، پروستات، گردش خون و لختگی شدید خون در قسمت پاها و تحتانی بدن است که نتیجه شکنجه های زندان است.
او می گوید: "در بازداشتگاه خاتم، آقای پورزند را به طور مداوم و بیش از 12 ساعت در روز سرپا نگه میداشتند بدون اینکه اجازه دهند جایی تکیه دهد و از همان موقع دچار لخته شدن خون در قسمت تحتانی بدن شده است و این خطر به طور جدی وجود دارد که این لختگی خون در قسمت های دیگر بدن او نیز ایجاد شود".
سیامک پورزند که متولد 1310 است 7 سال پیش در 72 سالگی در خیابان ربوده شد و پس از ماهها حبس در مکان هايی نامعلوم و استفاده از شيوه های غيرانسانی و اعمال فشار و ارعاب برای اعتراف گيری در جهت اجرای يک سناريوی از پيش تعيين به يک شوی تلويزيونی کشانيده شد.
لیلی پورزند در این زمینه توضیح میدهد: "پدرم در 72 سالگی در خیابان ناپدید شد و یک سال و نیم در شکنجه گاهها و زندان های مخفی رژیم، تحت شکنجه های جسمی و روحی شدید بود. تا امروز توانسته ایم سه مورد از بازداشتگاههایی راکه پدرم در آنها زندانی بوده از طریق زندانیانی که آزاد شده اند، شناسایی کنیم اما هنوز موفق به شناسایی دو بازداشتگاه دیگر که به صورت منازل شخصی و ویلایی بوده، نشده ایم".
به گفته خانم پورزند، نتیجه شکنجه های جسمی و روحی پدرش، فیلم اعترافاتی بود که همگان شاهد پخش آن بودند.
وی با بیان اینکه آقای پورزند را به دلیل فشارهای بین المللی در خیابان رها کرده بودند توضیح میدهد: "یکی از پیش شرط های اتحادیه اروپا برای مذاکره باایران، آزادی پدرم بود و به همین دلیل او را در خیابان رها و بعد از انجام مذاکرات، مجددا او را به اداره اماکن احضار و دو روز بعد بازداشت کردند".
این حقوقدان درباره شرایط پدرش در این سه ماهه می گوید: "پدر من بسیار آدم تمیزی بود و همگان میدانستند که وسواس عجیبی نسبت به تمیزی دارد اما بعد از رها کردنش در خیابان، از 85 کیلو به 45 کیلو رسیده بود و حمام نمیکرد و حتی ادرار و مدفوعش را فراموش میکرد و ساعت ها می نشست و با غذاهای ساده ای مثل تخم مرغ حرف میزد اما غذا نمیخورد و همه اینها اثرات شکنجه هایی بود که در طی یک سال و نیم بر او وارد شده بود."
در اداره اماکن از آقای پورزند خواسته بودند که سناریوی یک فیلم را نوشته و کارگردانی کند اما این روزنامه نگار حاضر به انجام اینکار نشده بود. لیلی پورزند در این زمینه می گوید: "دو روز بعد از این احضار وقتی دیدند پدرم به هیچ عنوان حاضر به همکاری نیست او را در منزل عمه ام بازداشت و به زندان اوین منتقل کردند. او ابتدا در بند امنیتی بود و سپس به بند عمومی منتقل شد و این زندان با عارضه های مختلف جسمی و روحی همراه شد. چون از یک سو ما خارج از ایران بودیم و نمی توانستیم به ملاقات ایشان برویم و از سوی دیگر ایشان اجازه تلفن نداشتند و در حقیقت بند عمومی نیز برای ایشان با سلول انفرادی هیچ فرقی نداشت".
به گفته خانم پورزند، این فعال فرهنگی در حالت کما و بیهوشی از زندان اوین به بیمارستان منتقل و پس از جراحی 12 ساعته در ستون فقراتش مرخص و به منزل خود منتقل می شود.
دختر سیامک پورزند می گوید: "متاسفانه واژه خانه برای ما مفهومی جز زندان ندارد و نمیدانیم پدرم بر مبنای چه حکمی در خارج از زندان به سر می برد چون دادگاه تجدید نظر حکم 11 سال زندان را برای ایشان تایید کرده و اکنون که 8 سال از این حکم سپری شده است، طبق قوانین جمهوری اسلامی می بایست اگر شامل عفوهای عمومی نمی شود، شامل عفو خصوصی شود. چون بر مبنای قوانین جمهوری اسلامی وقتی سن فرد زندانی زیاد است و از سویی رفتار مناسبی در زندان از خود نشان داده و دو سوم حکم اش را هم گذرانده از سوی رهبر مورد عفو قرار بگیرد. پدر من سال گذشته چندین بار تقاضای عفو کرد، اما تاکنون هیچ جوابی به او نداده اند."
ادامه فشارها و ارعاب
سیامک پورزند به طور مداوم از سوی بازجوی سابق خود مورد آزار قرار می گیرد به طوریکه هر از چند گاهی این بازجو در منزل او حضور می یابد و به بازرسی منزل این روزنامه نگار می پردازد.
دختر این روزنامه نگار می گوید: "به بهانه های مختلف طی این مدت باعث ایجاد استرس در پدرم شده اند و چندین بار مزاحم او شده اند و منزل شخصی او را مورد تفتیش و بازرسی قرار داده اند. وقتی هم که ایشان به این موضوع اعتراض کرده و گفته که در خانه 56 متری من دنبال چه چیزی میگردید پاسخ داده اند «دنبال کامپوتری هستیم که مخفی کرده ای». این در حالیست که پدر من حتی بلد نیست کامپیوتر را روشن کند. از سوی دیگر در چند ماهه اخیر چندین بار ملاقات هایی در منزل با پدرم انجام شده که ما نمیدانیم در آنها چه گدشته است اما قطعا بی ربط با وضعیت فعلی روحی پدرم نیست".
خانم پورزند با بیان اینکه "پدرم را رها نمی کنند"، می افزاید: "پدرم همیشه ویزیت ها و مدارک پزشکی خود را به زندان اوین ارسال میکرد. مدتی با ایشان تماس گرفته نشد و ایشان نیز ارسال مدارک پزشکی اش را متوقف کرد اما به یکباره بازجوی ایشان که یکی از کسانی بود که پدرم را تحت شکنجه قرار داده بود به منزلش رفته و او را تهدید کرده بود که ما این مساله را اعلام کردیم و گفتند که فقط یک دیدار دوستانه بوده است و بعد از آن باز به این شیوه ها ادامه دادند".
امان نامه
مهرانگیز کار، همسر سیامک پورزند و بنفشه و آزاده، دو دختر این روزنامه نگار مقیم امریکا هستند و لیلی پورزند، دختر دیگر آقای پورزند نیز مقیم کانادا است. این روزنامه نگار و فعال فرهنگی که ممنوع الخروج است، حاضر به ترک ایران به صورت قاچاقی نیست. لیلی پورزند می گوید: "ما خیلی تلاش کردیم از طریق ارسال پرونده های پزشکی پدرم به سازمان های بین المللی بتوانیم رژیم جمهوری اسلامی را قانع کنیم تا اجازه خروج پدرم از کشور را بدهند و ایشان نزد خانواده بیایند اما تاکنون این تلاش ها نتیجه ای نداشته است".
از خانم پورزند می پرسم که چرا شما به ایران نمی روید تا در کنار پدر بیمارتان باشید؟ این حقوقدان پاسخ میدهد: "چه در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی و چه در 4 سال گذشته ما بارها به صورت مستقیم و غیر مستقیم به ارگان ها و افراد مختلف نامه نوشته و خواستیم که حتی شده به صورت لفظی به ما امان نامه بدهند تا پیش پدرمان برویم و از ایشان پرستاری کنیم. حتی مادرم شخصا به محمود احمدی نژاد نامه نوشت و این درخواست را کرد اما تاکنون هیچ جوابی به ما نداده اند؛ برگشتن هر یک از ما به ایران هم مصادف با رفتن به ناکجا آباد است و خانواده ما واقعا توان ضربه ای دیگر را ندارد از طرفی مادرم زندان رفت و دچار سرطان شد، از آن سو پدرم را به این وضع دچار کرده اند".
وی در همین ارتباط به سفر آزاده، دختر کوچک آقای پورزند به ایران اشاره می کند و می گوید: "آزاده وقتی از ایران خارج شد فقط 16 سال داشت و هیچ وقت وارد مسائل سیاسی و حقوق بشری نشده و فقط مشغول تحصیل بود. وقتی پدر را از زندان و بیمارستان به منزل منتقل کردند او به ایران رفت تا در کنار پدر باشد البته همان موقع نیز که آقای خاتمی، رئیس جمهور بودند ما از طریق برخی رایزنی ها توانستیم به قولی برای آزاده امان نامه بگیریم و به ما گفته بودند که فقط با این شرط اجازه ورود آزاده را میدهند که ظرف ده روز ایران را ترک کند و آزاده نیز به ایران رفت اما متاسفانه او را که 19 سال بیشتر نداشت تحت بازجویی و آزار قرار داده بودند؛ جالب این است که ما در خارج از کشور، خیلی با مفهوم کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آشنا نبودیم اما آزاده را در حراست این کانون ساعت ها تحت بازجویی های خصوصی قرار داده بودند و آزاده می گفت امیدی به بازگشت نداشته است".
لیلی پورزند با بیان اینکه خانواده پورزند در شرایط بسیار بدی به سر می برند می افزاید: "پدرم در ایران در تنهایی مطلق به سر می برد.او فقط یک خواهر داشت که ایشان نیز فوت کردند و متاسفانه فامیل نزدیک در ایران نداریم و فقط همراهی های مردم و پزشکان پدرم است که ایشان را سرپا نگه داشته است".
اجازه خروج با هر شرطی
خانم پورزند که به طور مداوم با پزشکان معالج پدرش در تماس است می گوید: "قرار است پرونده جدید پزشکی و مدارک جدید پزشکی پدرم را برای ما بفرستند تا بتوانیم از طریق سازمان های بین المللی اقدام کنیم".
وی تاکید می کند که آقای پورزند "به هیچ عنوان حاضر به ترک ایران به صورت قاچاقی نیست".
لیلی پورزند می گوید: "پدرم سالهاست که فعالیت های معمول اجتماعی خویش را کنار گذاشته و همه درها را به روی خود بسته است به این خاطر که بتواند صدای فرزندانش را بشنود و در کنارهمسر و فرزندانش باشد اما دستگاههای قضایی و امنیتی تاکنون چنین اجازه ای نداده اند. ما حاضریم هر شرطی که می گویند را بپذیریم تا پدرمان را تحویل بگیریم".
13 آبان را سبزترین روز سال کنیم
حامد ایرانی
میرحسین موسوی در بیانیه شماره 14 خود از مردم دعوت کرد با حضور در راهپیمایی 13 آبان، آن را تبدیل به سبز ترین روز سال نمایند؛ در همین حال اخبار رسیده حکایت از صدور بیانیه مهدی کروبی در ارتباط با دعوت از مردم برای حضور در راهپیمایی این روز دارد.
با نزدیک شدن به روز 13 آبان چهره ها و گروههای مختلف سیاسی و مذهبی با دعوت از مردم سعی می کنند تا این روز را به میدانی برای قدرت نمایی و به رخ کشیدن میزان قدرت خود در مقابل جریان رقیب تبدیل کنند. به این ترتیب طرفداران و رهبران جنبش سبز سعی دارند با همه توان در خیابانهای شهر تهران حضور یابند و در جبهه مقابل نیز حامیان دولت کودتا با انواع و اقسام تهدیدها و به کارگیری همه راهها می کوشند از یک سومانع حضور مخالفان خود در خیابان هاشوند و از سوی دیگر با لشکرکشی طرفدارانشان، قدرت نمایی کنند.
راه سبز؛ یک مسیر عقلانی
در همین راستا مهندس میرحسین موسوی در بیاینه شماره 14 خود که صبح دیروز منتشر شد ضمن اشاره به وقایعی که در روز 13 آبان اتفاق افتاده است، نوشت: "آنک سیزدهم آبان، این سبزترین روز سال دوباره از راه میرسد. آیا امروز قابلتصور است که حرکت مردم بر اثر بازداشته شدن همراهی از همراهی خاموش شود؟ اگر اینگونه باشد دستاوردهای چهل و پنج سال تاریخ معاصر خود را از دست دادهایم، و اگر چنین نباشد این نشانهای از ریشههای انقلابی ماست. ما به اتکای این ریشههاست که سبز شدهایم، ریشههایی که اگر از آنها دور شویم به همان چیزی تنزل خواهیم کرد که مخالفان مردم آرزو میکنند. به این خاطر است که جا دارد با هر تلاش افراطی در این جهت برخوردی احتیاطآمیز داشته باشیم."
موسوی در ادامه این بیانیه از انتظار جامعه برای رسیدن به پیروزی سخن می گوید و اشاره می کند: "این روزها هر نگاهی که به نگاهی میافتد از پیروزی میپرسد. کی به آن میرسیم؟ چه چیز ما را به آن میرساند؟ کدام قدم و اقدام آن را به پیش میاندازد؟ و چه چیز آن را کمال میبخشد؟ تمامی وجود ما دعا و سوال است و وعده خداوند که فرمود هر آنچه مسئلت کنیم مقداری از آن را اجابت خواهد کرد. و آتاکم من کل ما سالتموه. (و از هرآنچه از او خواستید به شما داد). همین که خواستهای در جامعه متولد میشود دیگر هیچ کس قادر نیست از برآورده شدن آن ممانعت کند و دولتها تنها میتوانند بر مقادیری چون زمان و میزان و شکل تحقق آن تاثیر بگذارند." و سئوال می کند: "آیا ما هم میتوانیم بر این مقادیر اثر داشته باشیم؟" و خود در جواب می گوید "آری".
وی بار دیگر به تببین نظریه پیشنهادی اش که "راه سبز امید" است می پردازد و می گوید: "راه سبز ما یک مسیر عقلانی است و این یک بشارت است، زیرا نشان میدهد که ما تا انتها بر سر خواستههای خود مستحکم خواهیم ایستاد. اگر دچار تندروی و رفتارهای افراطی بودیم شک نکنید که با دستانی خالی از نیمۀ راه باز میگشتیم، زیرا افراط راه را برای تفریط باز میکند."
در ادامه این نامزد معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری به نقد عملکرد دولت در مذاکرات اخیر هسته ای می پردازد و می نویسد: "دولتمردان نه مشکلات جهان را حل کردند و نه بر حقوق تردیدناپذیر ملت خود تاکید نمودند، که با گشادهدستی از این حقوق عقب نشستند. آنها نشان دادند که حتی در تسلیم شدن و کرنش کردن افراط گرند. حتی اگر با تلاش دلسوزان از واگذاری دستاوردهای کشور در زمینه انرژی صلحآمیز هستهای جلوگیری شود از عواقب افراط و تفریطهای دولتمردان ایمن نشدهایم، زیرا رفتارهای آنان زمینه را برای اجماع بین المللی جهت اعمال تحریمها و فشارهای بیشتر به ملت ما فراهم کرده است" و نتیجه گیری می کند: "چیزی که ما میتوانیم از این ماجرا بیاموزیم آن است که خود دچار افراط نشویم. دیر یا زود ـ بلکه به امید خدا بسیار زود ـ مخالفان مردم صحنه را ترک میکنند."
موسوی در ادامه بیانیه اش به تشریح دیدگاههای خود در خصوص رعایت قانون اساسی و لزوم پرهیز از تندروی می پردازد و در پایان با اشاره به 13 آبان می نویسد: "سیزدهم آبان میعادی است تا از نو به یاد آوریم که در میان ما مردم رهبرانند. این روز عزیز را به ملت ایران تبریک میگویم و برای گروهی از آفرینندگان این مناسبت که اینک در بندند و دیگر اسیران نهضت سبز از خداوند آزادی، شکیبایی و پاداشی متناسب با نیتهای بلندشان آرزو میکنم."
دعوت به راهپیمایی سکوت
مهدی کروبی نیز روز گذشته اعلام کرد که در 13 آبان از دانشگاه امیرکبیر به سمت سفارت سابق ایالات متحده راهپیمایی سکوت خواهد کرد.
براساس خبری که سایت میزان نیوز منتشر کرده است کروبی در بیانیه ای که در روزهای آینده منتشر خواهد کرد، ضمن دعوت از مردم از آنها خواهد خواست تا "برای پرهیز از تشنج و جلوگیری از سوء استفاده نهادهای حکومتی در سکوت راهپیمایی نمایند".
کروبی پیش از این نیز در پیام تصویری اش از مردم دعوت کرده بود تا در مراسم عمومی مانند راهپیمایی 22 بهمن، عزاداری های ماه محرم و گردهمایی ها به صورت جدی حضور داشته باشند و حضور خود را نشان دهند.
درهفته گذشته مجمع روحانیون مبارز که ریاست شورای مرکزی آن را سیدمحمد خاتمی بر عهده دارد نیز در بیانیه ای از مردم دعوت کرد تا در مراسم 13 آبان بصورت گسترده و مسالمت آمیز حضور یابند.این مجمع ضمن تاکید بر آزادیهای مصرح در قانون اساسی همچون آزادی بیان و آزادی اجتماعات "از همه مردم شریف ایران که همواره از خود رفتار مدنی نشان داده اند" خواسته است که "در این موقعیت حساس حتی اگر مورد خشونت خشونت گران قرار گیرند خویشتن داری را از دست ندهند."
شورای هماهنگی جبهه اصلاحات هم با صدور بیانیه ای ضمن اعتراض به صدور احکام متعدد زندان برای اصلاح طلبان در بند و همچنین برخوردها و هتک حرمت های صورت گرفته نسبت به مهدی کروبی و علیرضا بهشتی در نمایشگاه مطبوعات در آستانه 13 آبان از مردم دعوت کرد تا این روز را که آفرینندگانش در سال 58 امروز پشت میله های زندان گرفتار هستند، گرامی بدارند.
درهفته گذشته نیز مجمع روحانیون مبارز که ریاست شورای مرکزی آن را سیدمحمد خاتمی بر عهده دار نیز در بیانیه ای از مردم دعوت نمود تا در مراسم 13 آبان بصورت گسترده و مسالمت آمیز حضور یابند.
این مجمع ضمن تاکید بر آزادیهای مصرح در قانون اساسی همچون آزادی بیان و آزادی اجتماعات "از همه مردم شریف ایران که همواره از خود رفتار مدنی نشان داده اند" خواست که "در این موقعیت حساس حتی اگر مورد خشونت خشونت گران قرار گیرند خویشتن داری را از دست ندهند."
تهدیدها علیه جنبش سبز
این دعوت ها اما تهدیداتی را نیز به همراه داشته است که از جمله می توان به تهدید سردار محمد صالح جوكار، رييس بسيج دانش آموزي اشاره کرد که با اشاره به اینکه "سه ميليون دانشآموز بسيجي در مراسم مبارزه با استكبار جهاني در راهپيمايي مقابل لانه جاسوسي حضوري سازمان يافته خواهند داشت" در مورد "جنگ رواني كه در خصوص اين روز(13 آبان) از سوي دشمنان نظام به راه افتاده" گفته بود: "عدهاي فريب خورده ميخواهند از اين فضاها سوء استفاده كنند و دشمن سعي دارد در جنبشهاي انقلابي انحراف ايجاد كند، اما مردم با بصيرت و هوشياري كه دارند اين توطئهها را خنثي خواهند كرد. دانشاموزان پتانسيل بالايي دارند و ميتوانند مقابل هر جرياني كه بخواهد عليه انقلاب توطئه كند بايستند."
سردارعلي فضلي، فرمانده سپاه سيدالشهداي استان تهران هم با اشاره به راهپیمایی روز 13 آبان در اظهاراتي صريح گفته بود: "كانون فتنه اعلام كرده در روز 13 آبان شيطنتهايي را خواهد داشت، در اين زمينه بايد هوشيار باشيم و غفلت نكنيم."
وی همچنین تلویحا از همه نیروهای بسیجی و سپاهی خواسته بود برای این روز و برخورد با به گفته او "عوامل فتنه" آماده باشند و افزوده بود: "البته امروز چهره نفاق براي همگان روشن شده است، اما اگر مراقب نباشيم در آينده مشكلات جديتري را خواهيم داشت".
همزمان معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد نیز هفته گذشته در بخشنامه ای، تمامی رسانه ها رااز انعکاس مطالبی که حاوی دعوت معترضان یا تحلیل های آنان در خصوص روز 13 آبان باشد منع کرد.
عوامل کودتا و سرکوب تشویق شدند
عوامل کودتا و سرکوب تشویق شدند
بهرام رفیعی
دو هفته پس از تایید تحولات ساختاری سپاه پاسداران توسط آیت الله خامنه ای و پس از اظهارات محمد علی جعفری درباره لزوم فعالیت های اطلاعاتی و امنیتی در ساختار جدید این نهاد نظامی، خبر انتصاب غلامحسین رمضانی به عنوان فرمانده حفاظت و امنیت سپاه پاسداران قطعی شد.
بصیرت ارگان اینترنتی دفتر سیاسی سپاه دراین باره نوشت:" پس از جابجایی حجه الاسلام طائب از نیروی مقاومت بسیج به اطلاعات سپاه و جانشینی سردار نقدی در بسیج، تغییرات دیگری نیز در سطوح فرماندهان سپاه در حال انجام است و در ادامه این تغییرات حجه الاسلام غلامحسین رمضانی به جای سردار نجات به عنوان فرمانده حفاظت و امنیت سپاه منصوب خواهد شد."
این درحالی است که به نوشته بصیرت، حسین نجات نیز که پیش از این علاوه بر سمت معاونت حفاظت و امنیت سپاه، فرماندهی سپاه "ولی امر" (نیروهای ویژه حفاظت از رهبری) را برعهده داشت در این جابجایی به عنوان معاون امنیت داخلی به شورای عالی امنیت ملی منتقل می شود.
انتصاب غلامحسین رمضانی به سمت معاونت حفاظت و امنیت اطلاعات سپاه در حالی است که او پیش از این نیز سمت های امنیتی از این دست از قبیل ریاست سازمان حفاظت اطلاعات ناجا، معاونت اطلاعات ناجا، ریاست سازمان حفاظت اطلاعات سپاه و معاونت اطلاعات سپاه در دوره های مختلف را برعهده داشته است.
خبر جابجایی مدیران امنیتی در سپاه پاسداران در حالی منتشر می شود که محمد علی جعفری، فرمانده کل سپاه پاسداران دو هفته پیش، پس از اعلام تایید تحولات ساختاری سپاه و تغییر جابجایی فرماندهان ارشد این نهاد نظامی ازسوی آیت الله خامنه ای، از بیشتر شدن فعالیت های اطلاعاتی و امنیتی سپاه خبر داده بود.
فرمانده کل سپاه پاسداران با اشاره به اینکه این تحولات مورد نظر و رضایت آیت الله خامنه ای است، گفته بود: "مقام رهبري تعابير مختلفي در رابطه با سپاه داشته و دارند. نكته مهم اين است كه ما بتوانيم نيروي عظيم بسيج را در هر مقطعي متناسب با نياز نظام به كار گيريم. تغيير ماهيت تهديدات و تغيير اولويتهاي ماموريتي و نيز تغيير جنس تهديدات حتما بايد اثر خود را در ساختار سازمان و ماموريتها بگذارد. امروز دوران جنگ نرم است و ما بايد بتوانيم در راستاي مقابله با تهديدات نرم ماموريتهاي خود را انجام دهيم كه اين نياز به تغييرات سازماني و ساختاري دارد و تغييراتي كه در يكي، دو سال اخير صورت گرفته نيز بر همين اساس بوده است."
محمد علی جعفری همچنین درباره انتصاب حسین طائب به سمت معاونت اطلاعات سپاه گفته بود:"ضرورت حضور آقاي طائب در معاونت اطلاعات سپاه موجب شد كه به اين تصميم برسيم كه ايشان ماموريت معاونت اطلاعات سپاه را به عهده بگيرد. اين معاونت جايگاه بسيار مهمي را داراست؛ چراكه نظام امروز انتظارات زيادي در زمينه كارهاي اطلاعاتي از سپاه دارد." جمله ای که به خودی خود معنائی ندارد جز این که نشان می دهد آیت الله خامنه ای مانند همه سال های گذشته فرماندهان رده بالای نیروهای نظامی را به طور متوسط هر شانزده ماه یک بار تغییر می دهد. این تغییرات گاهی فقط برای آن که است که فردی درفرماندهی ریشه نگیرد.
تایید رویکرد امنیتی سپاه
انتصاب غلامحسین رمضانی به سمت معاونت حفاظت و امنیت سپاه پاسداران و پیوستن او به دیگر فرماندهان امنیتی این نهاد نظامی، همچون حسین طائب و محمدرضا نقدی در حالی است که پیش از این سازمان دیده بان حقوق بشر در نامه ای به رییس قوه قضاییه این دو نفر را از عوامل اصلی سرکوب اعتراضات مردمی پس از کودتای انتخاباتی و بازداشت های گسترده فعالان سیاسی دانسته و خواستار تشکیل کمیته ای حقیقت یاب برای مشخص شدن نقش حسین طائب و غلامحسین رمضانی در کنار اسماعیل احمدی مقدم و سعید مرتضوی در حوادث کشورشده بود.
اما این درخواست دیده بان حقوق بشر درحالی از سوی مسولان نظام جمهوری اسلامی با ارتقای این افراد نادیده گرفته شد که پیش از اعلام رسمی تغییرات اخیر فرماندهان امنیتی در سپاه پاسداران، برخی از کارشناسان نیز اعلام کرده بودندحسین طائب با قرار گرفتن در ریاست سازمان اطلاعات سپاه در کنار غلامحسین رمضانی درمعاونت حفاظت و امنیت این نیرو، مدیریت دستگاه رو به گسترش اطلاعاتی ـ امنیتی سپاه پاسداران را شکل خواهند داد.چرا که به گفته این کارشناسان، رمضانی نیز علاوه بر نزدیکی فکری و کاری با طائب و علاوه بر داشتن نقش موثر در کودتای انتخاباتی اخیر و بازداشت های گسترده پس از انتخابات، در سال های ریاست جمهوری محمد خاتمی نیز همانند طائب از سوی خامنه ای در یک پست امنیتی (معاون حفاظت و اطلاعات نیروی انتظامی) گماشته شده بوده که نقش پررنگی در اطلاعات موازی و در بازداشت ها و مقابله با اصلاح طلبان بازی کرد.
انتصاب چهره هایی همچون حسین طائب، محمدرضا نقدی و غلامحسین رمضانی به رده های بالای امنیتی و قرار گرفتن آنها در راس هرم فرماندهی سپاه پاسداران و آغاز مرحله دوم تغییر رویکرد و تحول ساختار سپاه در شرایطی روی می دهد که این تغییرات، به ویژه در رویکرد سپاه پاسداران از فعالیت های نظامی به امنیتی از دوسال پیش و از زمان انتصاب محمد علی جعفری به فرماندهی کل سپاه پاسداران آغاز شده است.
پیش از این در مرحله اول تحولات ساختاری سپاه پاسداران، تعداد زیادی از فرماندهان سپاه برکنار ویا جابجا شدند، همچنین در کنار این مساله، سپاه های استانی در کشور ایجاد شد و در ادامه نیز فرماندهی نیروهای مقاومت بسیج بصورت کامل در اختیار فرماندهی کل سپاه پاسداران قرار گرفت.
در این مرحله ابتدا 29 سپاه استانی برای 29 استان کشور و دو سپاه ویژه برای شهر تهران و استان تهران با هدف مقابله با "تهديدهای درون مرزی و برون مرزی عليه کشور" تشکیل و در ادامه لشکرهای مختلف سپاه پاسداران در میان این سپاه های استانی ادغام شده بودند.
رضایت رهبری
پیش بینی در مورد تغییر نقش سپاه که هم اکنون با انتصاب این افراد در معاونت های اطلاعاتی و امنیتی سپاه به حقیقت بدل شده در حالی است که حتی برخی منابع خبری در ایران از تشکیل رسمی "سازمان اطلاعات سپاه " به جای معاونت اطلاعات این نهاد نظامی خبر داده اند.
در همین باره پس از اعلام تصویب تحولات ساختاری سپاه از سوی آیت الله خامنه ای و تغییر فرماندهان این نهاد نظامی و همزمان با انتصابات جدید و تشریح علت واگذاری پست های معاونت اطلاعات سپاه به حسین طائب و قرار گرفتن او در کنار غلامحسین رمضانی، در هفته های اخیر خبرگزاری دولتی ایرنا و همچنین وبسایت خبری الف (تحت مدیریت احمد توکلی) اعلام کرده بودند که بزودی معاونت اطلاعات سپاه به "سازمان اطلاعات" تبدیل خواهد شد.
خبرگزاری رسمی دولت ایرنا در گزارش مفصلی در مورد دلیل انتخاب حسین طائب به عنوان ریاست "سازمان اطلاعات سپاه" به تجربیات وی اشاره کرده و نوشته بود: "با توجه به تمرکز دشمن بر جنگ نرم و ضرورت تقویت نهادهای اطلاعاتی ـ امنیتی در مواجهه با این مسئله، می توان در یافت که ارتقاء معاونت اطلاعات سپاه به سازمان اطلاعات و آشنایی طائب با انواع جنگ نرم و فعالیت اطلاعاتی... مأموریت های متناسب با این مسئله را برای این سازمان تعریف خواهد کرد".
این درحالی بود که آیت الله خامنه ای نیز در حکم تودیع حجت الاسلام طائب که در یک سال گذشته فرماندهی بسیج را بر عهده داشت و نیروهای تحت امرش در سرکوب معترضان به نتایج اعلام شده انتخابات در چهارماه اخیر نقش اصلی را داشتند به خاطر "تلاش های مخلصانه" اش از وی تشکر کرده بود.
همچنین پیش از این نماینده آیت الله خامنه ای در سپاه پاسداران نیز با تایید و تشکر دخالت این نهاد نظامی در برخورد و سرکوب اعتراضات پس از انتخابات آن را "ابهت بسیج و سپاه" خوانده و رسما تایید کرده بود که سپاه پاسداران فعالیت های اطلاعاتی موازی انجام می دهد.
علی سعیدی در هفته اول مردادماه و پس از سرکوب و کشتار مردم معترض به کودتای انتخاباتی و بازداشت های گسترده فعالان سیاسی و روزنامه نگاران در باره فعالیت های اطلاعاتی سپاه و بسیج و در پاسخ به اینکه با وجود وزارت اطلاعات، آیا این فعالیت ها موازی کاری نیست گفته بود: "البته اين فعاليت سازمان سپاه يك كار موازي لازم است، كه با هماهنگي طرفين و دستگاههاي بالادستي صورت ميگيرد و به هيچ عنوان كار موازي مضر نيست."
انتقاد کدیور از آمریکا به دلیل بیتوجهی به دمکراسی در ایران
آقای کدیور که هم اکنون به عنوان استاد مهمان در رشته الهیات در دانشگاه دوک مشغول به کار است، در ادامه سخنان خود با انتقاد شدید از رویکرد آمریکا در قبال جنبش دمکراسیخواه در ایران افزود: «آمریکاییها تنها به فکر منافع خود هستند و به منافع نوع بشر فکر نمیکنند».هر چند باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، از زمان روی کار آمدن رویکرد گفتوگوی مستقیم را با ایران بهویژه در زمینه برنامه اتمی این کشور در پیش گرفته است، واکنش دولت وی نسبت به تظاهرات اعتراضآمیز نسبت به نتایج انتخابات ریاستجمهوری در ایران و سرکوب خشونتآمیز آن بسیار خویشتندارانه بوده است.روحانی دگراندیش ایرانی که پیشتر یک سال به جرم «تشویش اذهان عمومی» در ایران زندانی بود، در بخش دیگری از سخنان خود از دولتهای عربستان سعودی و مصر با عنوان رژیمهایی مستبد نام برد و حمایت ایالات متحده از این کشورها را به باد انتقاد گرفت و این کشور را متهم کرد که تنها به فکر منابع نفتی خود در منطقه خاورمیانه است.محسن کدیور درباره احتمال عادی شدن روابط میان آمریکا و ایران تحت تاثیر رویکرد تازه دولت باراک اوباما نیز اظهار داشت: «من در این باره متاسفانه چندان خوشبین نیستم.»واشینگتن و تهران اخیراً در جریان گفتوگوها بر سر برنامه اتمی جمهوری اسلامی به طور مستقیم با هم مذاکرده کردهاند. ایالات متحده آمریکا و سایر قدرتهای عمده جهان هم اکنون سرگرم چانهزنی با جمهوری اسلامی ایران درباره برنامه اتمی این کشور هستند. کشورهای غربی ایران را به تلاش برای ساخت جنگافزارهای هستهای متهم میکنند، اما ایران این اتهام را رد کرده و میگوید که برنامه اتمیاش صرفاً اهداف غیرنظامی دارد. آقای کدیور ایالات متحده را به «ناآگاهی» درباره اوضاع جاری ایران متهم کرده و میگوید این ناآگاهی ممکن است به تکرار شکست سیاستهای آمریکا در قبال ایران در سالهای پس از انقلاب اسلامی منجر شود.به گفته محسن کدیور، هر چند در جامعه ایران عقاید متفاوتی درباره خواستههای «جنبش سبز» وجود دارد، لزوم تلاش برای پایان بخشیدن به قدرت مطلقه رهبر روحانی جمهوری اسلامی از جمله زمینههای اشتراک نظر در میان معترضان به شمار میآید.آقای کدیور که برای استقرار یک نظام اسلامی دمکراتیک در ایران تلاش میکند در این باره که نسل جوان ایرانی و بهویژه ایرانیان مقیم ایالات متحده جمهوری سکولار را ترجیح میدهند میگوید: «سنتهای اسلامی در ایران از قدرت بالایی برخوردار است.»
موسوی: دولتمردان با گشادهدستی از حقوق ملت عقب نشستهاند
این نامزد معترض به نتایج انتخابات این پرسش را در مقابل افکار عمومی طرح کرده است که «آیا این یک پیروزی است یا یک تقلب آشکار که چنین تسلیمی فتحالمبین نامیده شود.»وی تأکید کرده است که دولتمردان نه مشکلات جهان را حل کردند و نه بر حقوق ملت خود تأکید نمودند بلکه با گشاده دستی از این حقوق عقب نشستند و «نشان دادند که حتی در تسلیم شدن و کرنش کردن افراطگر هستند.»بر پایه پیشنهاد آژانس بینالمللی انرژی اتمی که در قالب گفتوگوهای وین ارایه شد، ایران سه چهارم از ذخیره ۱.۵ تنی اورانیوم غنیشده خود را که غنای پایینی دارد تا آخر سال میلادی به روسیه تحویل میدهد، و در ازای آن مقدار کمتری اورانیوم غنیشده با خلوص ۲۰ درصد برای استفاده در رآکتور تحقیقاتی امیرآباد تحویل میگیرد.با وجود آنکه در ابتدا گفته میشد که ایران با پیشنویس ارائه شده در این زمینه موافقت کرده است اما مقامهای ایرانی پیش از پاسخ به این پیشنویس گفتند که با وجود موافقت با چارچوب کلی آن، خواهان تغییرات زیادی در این پیشنویس هستند.پس از آن خبرگزاری رویترز به نقل از دیپلماتهای غربی گفت که ایران در پاسخ اولیه خود، خوستار آن شده که سوخت مورد نیاز برای رآکتور تهران را پیش از انتقال ذخیره اورانیوم خود به روسیه دریافت کند. خواستهای که به گفته همین دیپلماتها برای قدرتهای غربی غیرقابل قبول است.چنین توافقی با انتقاد صریح نخستوزیر پیشین ایران روبهرو شده و او اکنون میگوید که «حتی اگر با تلاش دلسوزان از واگذاری دستاوردهای کشور در زمینه انرژی صلحآمیز هستهای جلوگیری شود، از عواقب افراط و تفریطهای دولتمردان ایمن نشدهایم، زیرا رفتارهای آنان زمینه را برای اجماع بینالمللی جهت اعمال تحریمها و فشار بیشتر به ملت ما فراهم کرده است».آقای موسوی همچنین گفته است که «چیزی که امروز باید نگران آن باشیم، مصالح کشور است، زیرا کشور جز صاحبان اصلی خود کسی را ندارد که در این مورد ابراز نگرانی کند» و تأکید کرده است که «دیر یا زود مخالفان مردم صحنه را ترک میکنند».«۱۳ آبان، سبزترین روز سال»میرحسین موسوی همچنین در این بیانیه به مرور سه واقعه رخ داده در ۱۳ آبان پرداخته و بدون اشاره مستقیم به اشغال سفارت آمریکا در آبان ماه سال ۵۸ توسط دانشجویان موسوم به خط امام گفته است که در سومین ۱۳ آبان گرچه دانشجویان مسلمان خود را پیرو امام خواندند اما «در این رویداد امام از دانشجویان مسلمان پیروی کرد.»این نامزد معترض به نتایج انتخابات گفته است که آیتالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی، «مردم را رهبر میپسندید، زیرا میدانست که عبور از یک گردنه تاریخ برای سعادت هیچ ملتی کافی نیست و آنان باید از چنان بصیرتی برخوردار شوندکه در هر عصری بتوانند راه را از بیراهه بشناسند و بپیمایند.»آقای موسوی ۱۳ آبان را سبزترین روز سال خوانده و این روز را میعادی دانسته تا «از نو به یاد بیاوریم که در میان ما مردم رهبرانند.»۱۳ آبان که در ایران به عنوان «روز مبارزه با استکبار جهانی» نامگذاری شده، هر ساله صحنه برگزاری راهپیماییهایی در شهرهای مختلف ایران است اما امسال برای نخستین بار در تاریخ ۳۰ ساله جمهوری اسلامی مقامات امنیتی برگزاری راهپیمایی در این روز را منوط به اخذ مجوز کردهاند.۳۰ سال پیش در ۱۳ آبان سال ۵۸، گروهی از دانشجویان موسوم به «پیرو خط امام» با اشغال سفارت آمریکا در تهران، کارکنان این سفارتخانه را برای مدتی بیش از یکسال به گروگان گرفتند. اقدامی که سرچشمه تنش در راوبط ایران و آمریکا در سی سال اخیر بود.بیشتر چهرههایی که در آن زمان جریان اشغال سفارت آمریکا را رهبری میکردند و در انتخابات اخیر از حامیان اصلی میرحسین موسوی به شمار میآمدند، هم اکنون به اتهام مشارکت در براندازی نرم جمهوری اسلامی در زندان هستند.اما به رغم در بند بود این افراد، آقای موسوی تأکید کرده است اینکه «حرکت مردم بر اثر بازداشته شدن همراهی از همراهی» خاموش نشود، نشانهای از ریشههای انقلابی است که «ما با اتکای این ریشهها سبز شدهایم.»این نامزد اصلاحطلب معترض به نتایج انتخابات، همچنین با هشدار نسبت تلاشهای افراطی در زمینه دور شدن مردم از این ریشهها گفته است که حرکت مردم «از واگذار کردن اسلام به خرافه پرستان، و سپردن انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان، ناچیز شمردن میراث مبارزات یکصد ساله مردم ایران و جدایی از ریشههای تاریخیاش نفع نمیبرد.»آقای موسوی همچنین تصریح کرده است که «همین که خواستهای در جامعه متولد میشود، هیچکس قادر نیست از برآورده شدن آن ممانعت کند و دولتها تنها میتوانند بر مقادیری چون زمان و میزان و شکل تحقق آن تأثیر بگذارند.»وی همچنین در توصیف حرکت چند ماه اخیر مردم ایران گفته است که «در چند ماه گذشته نه با شکستن نظم که با تغییر معنا دادن به آن از راه زندگیهامان، صحنه جامعه را تغییر دادیم» و تأکید کرده که در حالی که در هر شرایطی «این ما هستیم که با زندگی خود [به جامعه] جهت میدهیم»، نیازی به شکستن این نظم نداریم.اهمیت بیانیه اخیر آقای موسوی از آن روست که بسیاری از معترضان به نتایج انتخابات اخیر و حامیان جنبش سبز ایران، به رغم گذشت بیش از چهار ماه از برگزاری انتخابات و با وجود سختگیریهای مقامات امنیتی، از راهپیمایی ۱۳ آبان به عنوان فرصتی برای نمایش دوباره اعتراضهای خود به نتایج انتخابات یاد میکنند.معترضان از زمان اعلام نام محمود احمدینژاد به عنوان نامزد پیروز انتخابات خرداد ۸۸، از هیچ فرصت قانونی برای راهپیمایی و بیان اعتراضهاشان برخوردار نبودهاند و چندین راهپیمایی مسالمتآمیز که در نخستین روزهای پس از انتخابات از سوی معترضان برگزارشد، با سرکوب نیروهای امنیتی روبهرو شد.از این رو اجتماعات رسمی مانند راهپیمایی روز قدس، به صحنه نمایش اعتراضهای مردمی بدل شده است.
بروجردی: با پیشنویس وین مخالفیم چون اعتماد نداریم
آقای بروجردی گفت: «هیچ تضمینی وجود ندارد که آنها در ازای این سوخت به ما سوخت با غنای ۲۰ درصد بدهند. ما در یک بیاعتمادی گسترده نسبت به غربیها به سر میبریم و این عدم اعتماد را تمام کشورهای ۵+۱ ثابت کردهاند.» در همین زمینه کریستین امانپور، خبرنگار ارشد تلویزیون خبری سیانان، روز شنبه از قول یک مقام عالیرتبه جمهوری اسلامی به این «بیاعتمادی گسترده» در میان مقامات ایران اشاره کرد و گفت که جمهوری اسلامی ترجیح میدهد ذخیره اورانیوم خود را «در چند قسمت به خارج از کشور بفرستد». خانم امانپور همچنین از قول این مقام عالیرتبه که نامی از او نبرد افزود که جمهوری اسلامی «ترجیح میدهد نه با روسیه، بلکه با ایالات متحده در این زمینه وارد معامله شود». علاءالدین بروجردی، نماینده مجلس، نیز در گفتوگوی خود با خبرگزاری ایسنا اشاره میکند که «حتی روسها که در مسئله بوشهر حداقل انتظار ما این بود که تاکنون شروع کار را شاهد میبودیم، به قراردادهایشان با ایران پایبند نبودهاند». روسیه طبق توافق خود با جمهوری اسلامی قرار بود در سال ۲۰۰۶ نیروگاه بوشهر را راهاندازی کند، اما بهرهبرداری از این نیروگاه تاکنون چندین بار به دلایل مختلف به تعویق افتاده است. چند نماینده دیگر مجلس نیز همچون علاءالدین بروجردی اظهار نظر کرده اند که ایران باید سوخت موردنیاز برای رآکتور تهران را خریداری کند، نه این که ذخیره اورانیوم خود را از کشور بیرون بفرستد. کاظم جلالی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس، در گفتوگو با خبرگزاری کار ایران، ایلنا، شرط تحویل دادن ذخیره اورانیوم به کشورهای خارجی را «غیرممکن» دانسته است. خبرگزاریهای خارجی روز جمعه از قول دیپلماتهای غربی اعلام کردند که ایران در پاسخ اولیه خود به پیشنویس آژانس بینالمللی انرژی اتمی خواستار آن شده است که پیش از صدور ذخیره اورانیوم خود سوخت رآکتور تهران را تحویل بگیرد، تقاضایی که به گفته این دیپلماتها برای قدرتهای غربی «غیرقابلقبول» است. آمریکا و متحدانش بارها اعلام کرده اند که در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکراتشان با جمهوری اسلامی و در صورتی که تهران نتواند به نگرانیها در مورد برنامه هستهای خود پایان دهد، ایران باید در انتظار چهارمین دور از تحریمهای اقتصادی و سیاسی باشد. آمریکا و متحدانش از جمله اسرائیل بر این عقیدهاند که جمهوری اسلامی در پی تولید تسلیحات هستهای است، اما تهران همواره این اتهام را رد کرده و اهداف خود را صلحآمیز توصیف کرده است.
خاتمی: به انتقاد از قدرت موجود ادامه میدهیم
در آستانه سالگرد سیزده آبان و در حالی که معترضان به نتایج انتخابات خود را برای شرکت در تظاهرات دیگری در این روز آماده میکنند، محمد خاتمی، رئیس جمهور پیشین ایران، اعلام کرد که اصلاحطلبان همچنان به رویکرد انتقادی خود نسبت به «قدرت موجود» ادامه خواهند داد.به گزارش خبرگزاری ایلنا، محمد خاتمی روز شنبه در دیدار با اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی تهران اظهار داشت: «اگر ما که به اصل نظام اعتقاد داریم، نتوانیم حرف نزنیم، دیگران که اعتقادی ندارند، دست به عمل خواهند زد و نتیجه عمل آنها چیزی نیست که مطلوب ما باشد. نباید بگذاریم کار به جایی برسد که تقاضاها از درون کشور به بیرون نظام برود».
این سخنان در حالی بیان میشود، که چند روز پیش رهبر جمهوری اسلامی با انتقاد از رهبران معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران، زیر سؤال بردن سلامت انتخابات ۲۲ خرداد را «بزرگترین جرم» خوانده بود.با این وجود، رئیس جمهور پیشین ایران با اشاره به شرایط پیش آمده پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران وضعیت کشور را «بحرانی» خواند و اظهار داشت: « وقتی برای انجمن اسلامی دانشجویان که برآمده از متن دانشگاه است، سؤالات جدی پیرامون مسائل اخیر پیش میآید، پیداست که جامعه ما با بحران مواجه شده است».پیشتر و در اوج اعتراضهای مردمی نسبت به نتایج انتخابات ۲۲ خرداد، آقای خاتمی پیشنهاد داده بود، برای برونرفت جمهوری اسلامی از این «بحران» همهپرسی انجام شود.به دنبال حمایتهای رئیس جمهور پیشین ایران از «جنبش سبز» شخصیتها و رسانههای هوادار دولت و رهبر جمهوری اسلامی در ماههای گذشته حملات شدیدی را علیه محمد خاتمی انجام دادهاند.این در حالی است که آقای خاتمی با تأکید بر پشتیبانی خود از اعتراضهای «میلیونی» و «مدنی» پس از انتخابات به «کسانی که در مقابل این اعتراضها قرار میگیرند» اطمینان داده است «مردم از راه خود برنمیگردند».رئیس جمهور پیشین ایران همچنین در بخشی دیگری از سخنان خود در دیدار با اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران در تشریح رویکرد اصلاحطلبان در قبال حاکمیت یک بار دیگر تأکید کرد:« ما همچنان در مقام نقد قدرت موجود باقی میمانیم، البته در چارچوب جنبشی که اسلام و نطام و انقلاب را قبول دارد».آقای خاتمی در ادامه با رد خشونتگرایی گفت: «ما به هیچ عنوان طرفدار خشونت نیستیم، در مقابل عدهای جز به خشونت نمیاندیشند و عمل نمیکنند».«هیچکس حق تجسس در امور شخصی افراد را ندارد»رئیس دولت اصلاحات با اشاره به امنیتی شدن فضای جامعه به ویژه پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم اظهار داشت:«هیچ کس حتی دستگاههای امنیتی، حق تجسس در امور شخصی افراد را ندارد و حتی با بهانههای امنیتی نیز نمیتوان به امور خصوصی شهروندان وارد شد و در آن تجسس کرد».آقای خاتمی با دفاع از ادامه حرکت اصلاحی در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی افزود: «معیارهای یک نظام مطلوب مردمی در الگوی جمهوری اسلامی جمع شده است و بزرگترین رسالت ما این است که نظامی را به وجود بیاوریم که بشر در آن آزادی و پیشرفت و عدالت ببیند و ما اعتقاد داریم که با همین قانون اساسی میتوان در همین مسیر ادامه داد».وی همچنین با اشاره به اظهارات آیتالله خمینی که گفته بود در جمهوری اسلامی مورد نظر وی «حتی افرادی که ضد خدا و ضد دین هم باشند، تا زمانی که دست به سلاح نبرده باشند و توطئه نکنند، ایمن هستند» ادامه داد: «امام همواره بر حضور و فعالیت گرایشها و سلایق مختلف اصرار داشتند؛ به طور مثال خود امام تأکید داشتند که مجمع روحانیون مبارز در کنار جامعه روحانیت مبارز فعالیت داشته باشد».پس از رویدادهای پس از انتخابات ریاست جمهوری فعالیت بسیاری از گروهها و احزاب اصلاحطلب در ایران با محدودیت روبهرو شده و شمار زیادی از اعضای عمدهترین گروههای اصلاح طلب همچنان در بازداشت به سر میبرند.
مدیر حراست زیمنس در چاله ایران افتاد
هفتهنامه "اشپیگل" خبر داده که تماس گرت− رنه پلی، مدیر حراست زیمنس، با سرویسهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی، دردسرآفرین شده است. زیمنس چندی پیش، پلی را که قبلا رییس اداره امنیت و مقابله با تروریسم اتریش بود، اخراج کرد.
رنه پلی اتریشی است و موجبات آمدناش به مونیخ را پتر لوشر، رییس زیمنس، فراهم کرد که هموطن اوست. به نقل از "اشپیگل"، فاش شدن تماس پلی با مقامات امنیتی جمهوری اسلامی جایی برای ادامه کار او در زیمنس باقی نگذاشت.
بنا بر این گزارش که در ۳۱ اکتبر ۲۰۰۹ منتشر شده، تذکرمحافل سیاسی آلمان در باره پلی به مسئولان زیمنس، از مدتها قبل آغاز شده بود. گویا آمریکا و اسراییل هم حضور پلی در زیمنس را "مشکلی بزرگ" تلقی کرده و همکاری با وی را رد کرده بودند. هفتهنامه "اشپیگل" با اشاره به این خبرها، نظر فردی بدون نام در مونیخ را نیز نقل کرده که میگوید، شرکتی جهانی همانند زیمنس، نیازمند کسانی است که از توان تعامل و مذاکره پیرامون مسائل امنیتی برخوردار باشند.
گزارش "اشپیگل" حاکی از آن است که سفارت آمریکا در وین، بارها به وزارت کشور اتریش در باره مناسبات پلی با ایران شکایت کرده بود. این شکایتها، مربوط به زمانی هستند که پلی ریاست اداره امنیتی و مقابله با تروریسم اتریش را بر عهده داشت.
هنوز جانشینی برای گرت−رنه پلی در زیمنس تعیین نشده است. پست مدیر حراست، مسندی کلیدی در هر کنسرن تولیدی و صنعتی است. وظیفه مدیر حراست شرکتهای عظیم تولیدی و صنعتی، مواجهه با مخاطرات امنیتی مانند افشای قراردادهای محرمانه، سرقت تکنولوژی، خرابکاری یا سوءقصد است. سخنگوی زیمنس در گفتگو با نشریه "فایننشال تایمز آلمان" خبر داده که مذاکره برای انتخاب جانشین پلی در جریان است وبه پیشرفتهایی نیز دست یافته است. سخنگوی زیمنس، بازگشت موقتی مدیر حراست پیشین زیمنس، نوربرت ولف، به سر کار را منتفی ندانسته است.
روزنامهی آلمانی "تاتس" چندی پیش به نقل از "والاستریت ژورنال" نوشته یود که شرکت زیمنسـنوکیا به شبکهی ایرانی "TCI" که خدمات اینترنتی در اختیار مشترکان خود قرار میدهد، نرمافزاری موسوم به DPI فروخته است که با آن میتوان مجموعهای از دادهها را فیلتر کرد. نرم افزار "Inspection Packet Deep"، اساساً برای ردگیری ویروس یا هرزنامهها و جدا کردن و فرستادن آنها به قرنطینه ساخته شده است، با آن اما میتوان اطلاعات هم گرد آورد و گفتوگوهای کاربران را نیز شنود کرد
فشار بر همکاران شیرین عبادی برای قطع همکاری با وی
کانون مدافعان حقوق بشر در نامهسرگشادهای فاش کرد که اعضای زندانی این کانون، برای ترک همکاری با رئیس آن شیرین عبادی تحت فشار هستند. به این زندانیان گفته شده است که اگر تعهد عدم همکاری با خانم عبادی بدهند آزاد خواهند شد.
نامه سرگشاده کانون مدافعان حقوق بشر روز ۲۸ مرداد انتشار یافت. در این نامه ضمن اشاره به دستگیری عبدالفتاح سلطانی، محمدعلی دادخواه و عبدالرضا تاجیک در روزهای پس از انتخابات، اسامی ۱۱ عضو زندانی شورای ملی صلح نیز به آگاهی همگان رسیده است. این زندانیان عبارتند از: کیوان صمیمی، عبدالله مومنی، حسن کاکامینی، عبدالفتاح سلطانی، عیسی سحرخیز، سعید حجاریان، کورش زعیم، مصطفی تاجزاده، حسین مجاهد، محمد توسلی و تقی رحمانی.
فشار برای اعتراف به خیانت
در نامه سرگشاده کانون مدافعان حقوق بشر، همچنین آمده است که اعضای زندانی کانون برای قطع همکاری با آن تحت فشار قرار گرفتهاند و به آنها گفته شده است که اگر متعهد شوند دیگر با شیرین عبادی رئیس کانون همکاری نکنند آزاد خواهند شد. زندانیان علاوه بر این برای اعتراف به خیانت تحت فشار قرار گرفتهاند. ضمنا محمد سیف زاده و نرگس محمدی دو تن از فعالان حقوق بشر، در احضارهای مکرر به دادسرا و سایر نهادهای امنیتی نامشخص، تهدید شدهاند که در صورت ادامه فعالیتهای حقوق بشری، با آنان برخورد امنیتی خواهد شد.
کانون مدافعان حقوق بشر که رئیس آن شیرین عبادی فعلا در خارج از کشور به سر میبرد، با اشاره به ثبت قانونی خود در داخل کشور و ثبت بینالمللی به عنوان عضو فدراسیون بینالمللی حقوق بشر، اعلام کرده است: «براساس قوانین جمهوری اسلامی ایران، کانون مدافعان حقوق بشر کاملا قانونی است و تمام فعالیتهای خود را در چارچوب قانون انجام میدهد».
اعترافهای بیاعتبار
در نامه کانون مدافعان حقوق بشر، ضمن تاکید بر تعهدات بینالمللی جمهوری اسلامی در چارچوب منشور حقوق بشر، تاکید شده است که این کانون یک نهاد غیرسیاسی است و تنها در چارچوب اعلامیه جهانی حقوق بشر و با التزام به قوانین داخلی عمل میکند. بنابر این اگر هر اعترافی تحت فشار و شکنجه در زندانها اخذ شود، هیچگونه ارزش قانونی ندارد و معتبر نیست.
در پایان این نامه از مسئولان خواسته شده است که هرچه زودتر اعضای زندانی کانون و شورای ملی صلح و سایر زندانیان سیاسی را آزاد کنند و فشارهای امنیتی را از سر سایر فعالان عرصه مدنی، سیاسی و اجتماعی ایران بردارند.
کلینتون: صبر آمریکا محدود است
خانم کلینتون که در یک کنفرانس خبری در بیت المقدس صحبت می کرد از ایران خواست به تعهدهای هسته ای خود عمل کند.
خانم کلینتون گفت: "دیدگاه ما این است که حاضریم راه های خلاقانه مانند ارسال اورانیوم با غلظت کم از ایران به خارج از این کشور برای فراوری بیشتر را در نظر بگیریم ولی قرار نیست تا ابد منتظر بمانیم."
هیلاری کلینتون که درباره توافقنامه پیشنهادی آژانس بین المللی انرژی اتمی برای فراوری اورنیوم غنی شده ایران به سوخت هسته ای در خارج از این کشور صحبت می کرد ادامه داد: "خویشتنداری هم حدی دارد و نوبت ایران است به تعهدها و مسوولیت های خود در برابر جامعه بین المللی عمل کند. پذیرش این توافقنامه آغاز خوبی خواهد بود."
اعضای گروه 1+5 که از پنج عضو دائمی شورای امنیت و آلمان تشکیل شده است، منتظر پاسخ قطعی ایران به پیشنهاد محمد البرادعی هستند.
بر اساس این پیشنهاد بخش عمده ای از اورنیوم غنی شده ایران که از غلظت پایینی برخورداری است به روسیه منتقل می شود تا پس از فراوری به فرانسه ارسال و در آنجا به سوخت هسته ای مورد نیاز این کشور تبدیل شود.
کشورهای غربی نگران هستند ایران اندوخته اورانیوم غنی شده خود را پس از فراوری برای کاربرد در تسلیحات اتمی به کار گیرد.
ایران بارها این اتهام را رد کرده و برنامه اتمی خود را صلح آمیز می داند.
آژانس بین المللی انرژی اتمی روز جمعه اعلام کرد پاسخ اولیه ایران به پیشنهادی این سازمان را دریافت کرده است ولی بعدا منابع خبری ایران گفتند این کشور تنها آمادگی خود را برای گفتگوی بیشتر به اطلاع آقای البرادعی رسانده است.
رابرت گیبز، سخنگوی کاخ سفید هم روز جمعه هشدار داده بود که رئیس جمهوری ایالات متحده قرار نیست تا به ابد برای دریافت پاسخ ایران به پیشنهاد آژانس بین المللی انرژی اتمی منتظر بماند.
او گفت: "زمان رئیس جمهوری نامحدود نیست. قرار نبود تنها گفتگو انجام شود، قرار بود این روند به نتیجه برسد و تنها چند هفته پیش به نظر می رسید خواسته ایرانی ها هم همین باشد."
شرایط نگران کننده حقوق بشر در ایران • مصاحبه با نرگس محمدی
کانون مدافعان حقوق بشر در گزارشی ۲۳ صفحهای، به موارد متعدد نقض حقوق بشر در بهار و تابستان سال ۸۸ پرداخته است. این گزارش افزون بر حوادث پس از انتخابات، شامل موارد فشار بر فرهنگیان، زنان، کارگران و دگراندیشان مذهبی است.
بخش اول این گزارش به انتخابات و پس از آن اختصاص دارد. نبود انتخابات آزاد و منصفانه و نحوه سرکوب معترضان به نتایج اعلام شده، بازداشتها، محاکمهها، انسدادهای اجتماعی، محدودیتهای رسانهای، فشار بر کنشگران، دانشجویان، احزاب و نهادهای مدنی، از سرفصلهای مندرج در این گزارش هستند.
بخش دیگر این گزارش، مشتمل بر مجازات اعدام، پیگرد دگراندیشان دینی، بازداشت فعالان کارگری، زنان و معلمان است. گزارش با مرور نمونههایی از تخریب میراث فرهنگی و محیط زیست به پایان میرسد.
برای خواندن متن کامل گزارش کانون مدافعان حقوق بشر ایران بر روی لینک پایین این نوشته کلیک کنید.
نرگس محمدی، سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر در گفتگو با دویچهوله، از ویژگیها و تفاوتهای این گزارش و چشمانداز وضعیت حقوق بشر در ایران میگوید.
دویچهوله: گزارش اخیر شما، با توجه به شرایطی که کشور از انتخابات به بعد پشت سر گذاشته، چه تفاوتهایی نسبت به گزارشهای پیشین دارد؟
Bildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift: نرگس محمدینرگس محمدی: محور این گزارش، انتخابات دور دهم و وقایع پس از آن است. خود انتخابات بر اساس معیارهای بینالمللی و تعهدات ایران، از جمله منشور اتحادیه بینالمجالس، منصفانه و آزاد نبوده است. اتفاقات پس از انتخابات نیز، نقض آشکار حقوق بشر هم در عرصه میثاقهای بینالمللی وهم در عرصه قوانین خود جمهوری اسلامی بودهاند. در برخورد با مردم در خیابانها، بازداشتهای گسترده، نحوه نگاهداری دستگیرشدگان، دادگاهها و محاکمهها یا نادیده گرفتن حق اجتماعات، اصول قانون اساسی نقض شدهاند. اصل ۲۷ قانون اساسی حق اجتماع را برای مردم درنظر گرفته اما این حق در حوادث پس از انتخابات پایمال شد. حق تشکیل اصناف و احزاب و نهادهای مدنی از مردم گرفته شد و حتی دفاتر احزاب قانونی و دارای مجوز هم پلمپ شدند. در ادامه این فشارها، دیدیم که از نشست اعضای حزب اعتماد ملی در منازل نیز جلوگیری کردند. تعطیلی مطبوعات و تنگ شدن عرصه اطلاعرسانی، بیسابقه است. بهطور کلی، شرایط کنونی به نسبت سالهای قبل، بسیار نگرانکننده است.
کانون تاکنون گزارشی به این کمیت یا کیفیت داشته است؟
باید گفت که از نظر کیفی، نقض حقوقبشر همواره در ایران بوده و گزارشهای ما با ذکر جزییات، این واقعیت را تایید میکنند. شرایط کنونی موجب شده که به لحاظ کمی، گزارش ما گستردهتر باشد. از نظر کیفی، عمق نقض حقوق بشر در ماههای گذشته بیشتر بوده است. مثلا حمله به اجتماعات مسالمتآمیز مردم و کشته شدن افراد بیگناه، حکایت از جدیتر شدن نقض حقوق بشر است.
خانم عبادی چند ماه است که در ایران نیستند. عدم حضور ایشان در کار کانون اثری داشته است؟
نخست بگویم که کانون یک نهاد قانونی است و متکی به شخص نیست. خانم عبادی به دلیل موقعیتشان، معمولا سالی چند بار یا چند ماه در خارج کشور فعالیت میکنند. عضو کمیته کاری سازمان ملل هستند و بخشی از فعالیتهایشان آنجاست. بخشی از کارهای خود را هم در موسسه نوبلیستها انجام میدهند. عدم حضور ایشان در ایران، خارج از روال معمول نیست و در نتیجه، کانون مشغول کارهای جاری است.
آیا پلمپ خود کانون یا دستگیری اعضای آن، اثری در کار، روند مراجعات، گردآوری و نگاهداری مطالب یا پیگیریهای متمرکز شما نگذاشته است؟
قطعا امکانات میتواند حوزه کار ما را وسیعتر کند. پلمپ غیرقانونی دفتر کانون از دیماه سال گذشته ادامه دارد و شکایتهای ما به نهادهای قضایی تاکنون پاسخی نداشته است. متاسفانه این رفتار خارج از چارچوب تعهدات ایران در عرصه داخلی و خارجی زیاد است و قانون ملاک رفتار با نهادها و انجیاوها نیست. امکانات ما را گرفتهاند و ما با توجه به فشارهای امنیتی بالا در این روزها، محدودیتهای زیادی داریم. اما اینهمه، دلیل نمیشود که فعالیت خودمان را متوقف کنیم.
با این توضیحات و نمونههای مندرج در گزارش، آینده را چگونه میبینید؟
ما به آینده خوشبین هستیم زیرا حقوق بشر مربوط به کشور و دولت و حکومت خاصی نیست. قلمرو حقوق بشر گسترده و به اندازه تمام جهان است. نقطه اتکای حقوق بشر، افکار عمومی و ملتها هستند و نقش ملتها و مردم برجستهتر از دولتها و حکومتهاست. حقوق بشر از نقاط روشن آینده جهان است و از اهرمهایی مانند وجدان بشریت و مکانیسمهای بینالمللی بهرهمند است.
بگذارید مثالی بزنم: آخرین موضعگیری جهانی در زمینه حقوق بشر علیه اسراییل و به نفع غزه بود. این نشان داد که حکومتها هرچند پرنفوذ و دارای لابیهای قدرتمند باشند، اما در ارزیابی حقوق بشری، خلع سلاح میشوند. محکومیت اسراییل نماد برجستهای از موازین حقوق بشری بود و این امیدواری را ایجاد کرد که میتوان حکومتها را علیرغم قدرتشان، به صورتی عریان ارزیابی کرد.
نیازی به بازدید نمایندگان سازمان ملل یا سازمانهای حقوق بشری، برای مشاهده مستقیم اوضاع ایران میبینید؟ اقدام یا پیشنهادی در این زمینه شده است؟
بله و مهمترین نکته، درخواست آقای بان کی مون در آخرین گزارششان بود. این درخواست البته در دسامبر سال ۲۰۰۹ در سازمان ملل بررسی خواهد شد. آقای بان کی مون تاکید کرده که ایران از سال ۲۰۰۵، مجوز ورود به گزارشگران ویژه از کمیتههای کاری سازمان ملل را نداده است. به نظر میرسد حضور این گزارشگران ویژه در ایران و ارائه مستنداتی در مورد آزادی بیان،بازداشتهای گسترده و آزادی مذاهب، بهنوعی روشنکننده افکار عمومی جهان نسبت به وضع حقوق بشر در ایران باشد و ما به شدت از چنین امری استقبال میکنیم.
نویسنده و مصاحبهگر: مهیندخت مصباح
تحریریه: کیواندخت قهاری
شرکت معروف نفت و گاز جهان: آمریکا فشار آورد ؛ مجبوریم از ایران برویم
زمانی که شرکت خارجی رسما از توقف همکاری نفت و گازی با ایران خبر می دهد، شرکت دیگری را به عنوان واسطه با طرف ایرانی معرفی می کند تا بدین ترتیب هم به نوعی در بازار ایران حضور داشته باشند و هم برای شرکت در مناقصه ها و مزایده های بعدی زمینه و سابقه داشته باشند
عصر ایران- سخنگوی یکی از بزرگترین شرکت های نفت و گازی جهان از تعلیق سرمایه گذاری و انجام لرزه نگاری برای کشف میادین نفت و گاز در ایران خبر داد.
به گزارش عصر ایران به نقل از نشریه وال استریت ژورنال، ماریا دوترود سخنگوی شرکت نفت و گازی اویل استات هیدرو نروژ گفت: در شرایط فعلی، سرمایه گذاری در ایران را متوقف کرده ایم و حتی پروژه خود در خرم آباد را نیز به حالت تعلیق در آورده ایم.
وی در تشریح دلیل ترک فعالیت لرزه نگاری به منظور تحقیقات اکشافی و نفت و گاز در خرم آباد گفت: قرارداد ما با طرف ایرانی پیش از سال 2009 میلادی منعقد شده بود ولی به دلیل وجود تحریم های اخیر علیه ایران، نمی توانیم اقدام به استخراج نفت و گاز از این میادین کنیم.
دوترود در ادامه تاکید کرد: فعالیت ما از سال گذشته تا کنون در ایران کاهش داشته است و اکنون به خاطر فشارهای اعمال شده از سوی آمریکا، مجبور به ترک بازار ایران شده ایم.
در همین زمینه، یک منبع مطلع به خبرنگار عصر ایران گفت: شرکت های نفتی غربی که اقدام به توقف فعالیت خود در ایران می کنند، صرفا به صورت نمادین و برای در امان ماندن از تحریم های آمریکا، مجبور به اعلام رسمی توقف فعالیت در کشورمان می شوند.
وی افزود: زمانی که شرکت خارجی رسما از توقف همکاری نفت و گازی با ایران خبر می دهد، شرکت دیگری را به عنوان واسطه با طرف ایرانی معرفی می کند تا بدین ترتیب هم به نوعی در بازار ایران حضور داشته باشند و هم برای شرکت در مناقصه ها و مزایده های بعدی زمینه و سابقه داشته باشند.
این منبع آگاه تاکید کرد: شرکت هایی نظیر توتال که پیش از این با تبعیت از تهدید های تحریمی آمریکا، بازار ایران را ترک کرده بودند، بعد از مدتی کوتاه درخواست انجام مذاکره دادند و بدین ترتیب می توان نتیجه گرفت که آنها برای حفظ وجهه و شاکله تحریم های واشنگتن مجبور هستند تن به خواسته مقامات آمریکایی بدهند اما در واقع، منافع آنها از بازار ایران به حدی قابل ملاحظه است که نمی توانند به طور کل، قید آنرا بزنند.
بنا به گفته این منبع مطلع، با وجود شرکت های واسطه در زمان تحریم ها میزان سود شرکت های اصلی مانند اویل استات از جریان معاملات به حداقل می رسد ولی در عوض، بخت آنها برای بازگشت عیان به بازاز نفت و گاز ایران همچنان باقی خواهد بود.
احمدی نژاد: ایران مستقل ترین کشور جهان است
مهر: رئیس جمهور با تاکید بر اینکه امروز جمهوری اسلامی ایران یکی از مستقل ترین کشورهای جهان است گفت: روش درست دفع تهدید، ایثارگری است.
دکتر احمدی نژاد رئیس جمهور کشورمان در کنگره بزرگداشت 23 هزار شهید استانهای خراسان ضمن تبریک میلاد با سعادت امام رضا (ع)، اظهار داشت: شما فریاد بلند دعوت به عدالت، یکتاپرستی و آرمانهای الهی هستید.
وی با بیان اینکه با مجاهدت و تربیت، بهترین ها را در دامان خود پرورش داده اید و با ایثارتان سرنوشت بشریت را به سمت نقطه موعود و فردای روشن حاکمیت الهی رقم زده اید، گفت: خدا دو ماموریت بزرگ بر عهده انسان گذاشته است.
رئیس جمهور با اشاره به ماموریت اول عنوان کرد: انسان باید با تلاش و مجاهدت خود، خود را بالا بکشد و به اوج نقطه های کمال انسانی دسترسی پیدا کند. خدا انسان را مامور کرده تا با تلاش و مجاهدت تجلی اسماء الهی باشد.
احمدی نژاد تلاش برای برپایی حیات طیبه الهی و حاکمیت خداوند متعال را در سراسر زمین دومین ماموریت انسان دانست و گفت: انجام ماموریت اول از دل ماموریت دوم می گذرد. تعالی کمال در گرو مجاهدت انسان برای اصلاح و پیشبرد جامعه و برپایی ارزش های الهی در جامعه است. محال است کسی در انزوای خصوصی خویش و بدون اصول در جامعه و اصلاح امور آن به کمال دسترسی پیدا کند.
وی تصریح کرد: راه رسیدن به اوج از دل اصلاح جامعه و مجاهدت برای این هدف می گذرد.
رئیس جمهور با بیان اینکه خلق و تبلیغ هر ارزشی و حاکم کردن آن در جامعه بشر و هر قدمی به سمت قله های کمال نیازمند یک عنصر کلیدی است، گفت: اگر آن عنصر حاضر باشد همه تلاش ها مثمر ثمر است. کمال، جامعه الهی و حیات طیبه اتفاق خواهد افتاد و اگر تلاش های انسان خالی از آن عنصر باشد محال است که گامی به سوی کمال برداشته شود.
احمدی نژاد ادامه داد: به نظرم آن عنصر کلیدی که خدای متعال رمز کمال، اثرگذاری و ماندگاری قرار داده عبارت است از ایثارگری و آمادگی برای فداکاری در راه ارزش های الهی.
وی با اشاره به اینکه در طول تاریخ آنچه از زیبایی ها و کمالات عبور کرده و ماندگار شده حاصل ایثارگری است، گفت: محال است بدون ایثار و آمادگی برای فداکاری انسان به نقطه ای از کمال دسترسی پیدا کند، آنچه که از عزت، کرامت و کرامت انسانی و ارزش های الهی در طول تاریخ جاری شده است و امروز در اختیار بشر قرار گرفته است حاصل ایثارگری و فداکاری است.
رئیس جمهور انجام رسالت انبیاء را بدون وجود ایثارگری، غیر ممکن دانست و افزود: اگر امروز اسلام در اختیار ماست حاصل ایثارگری پیامبر عظیم الاشان اسلام (ص) و در نقطه اوج آن ایثار سید الشهدا (ع) و یاران باوفایش است.
احمدی نژاد با تاکید براینکه امروز مستقل ترین کشور جهان جمهوری اسلامی ایران است، گفت: جز ایثار و فداکاری جمهوری اسلامی ایران امروز مستقل ترین کشور دنیا نبود. اگر امروز عزیزترین ملت، ملت ایران است و اگر امروز ارزش های الهی در جامعه ما جاری است و فضای جامعه ما فضای انقلابی و عزتمند است جز با ایثار و فداکاری امکانپذیر نبود.
وی راه رسیدن و نیل به هر زیبایی و خوبی را مستلزم ایثارگری دانست و گفت: امروز روحیه ایثاگری در ملت ما در اوج است و خانواده بزرگ ایثارگران پرچمدار ایثارگری در جامعه بشری هستند.
رئیس جمهور در ادامه سخنانش با اشاره به برخی از بیانات امام راحل تصریح کرد: امام راحل ما در عبارات کوتاه و زیبایی مفهوم ایثارگری را بیان فرموده اند، امروز اگر عزت داریم مرهون ایثاگری است. امام (ره) فرمودند: ملتی که شهادت دارد اسارت ندارد.
رئیس شورای عالی امنیت ملی با اشاره به وضع ملت ایران و وضع بدخواهان و دشمنان ملت ایران، خاطر نشان کرد: آنها شعارشان این بود که می خواهیم ریشه ملت ایران را بکنیم حاضر نبودند اسم جمهوری اسلامی را بیاورند اما شما ایستادید و آنها از موضع خود پایین آمدند. گفتند اجازه ندهید ملت ایران پیشرفت کند و علم و صنعت و فناوری داشته باشد، همه توان خود را بسیج کردند تا این امر را محقق کنند اما امروز ببینید در چه شرایطی هستیم، همانها امروز مسابقه گذاشتند برای تعریف و تمجید از توانمندهای ملت ایران.
وی افزود: دولت هایی که می گفتند شما از اساس نباید فناوری هسته ای داشته باشید، امروز می گویند بیایید با هم همکاری هسته ای داشته باشیم. اینها جز با ایثارگری و آمادگی برای فداکاری و جز ایثار ملت ایران و رهبری میسر نمی شد. این راه، راه روشن فرداست.
احمدی نژاد با اشاره به اینکه ایثارگری میراث ارزشمند پیامبر عظیم الشان است، گفت: آنها پیشگامان ایثارگری هستند همه ارزش های اسلامی به واسطه وجود مقدس آنان در عالم جاری است.
رئیس قوه مجریه، هر کسی که به خط امام و ولایت نزدیک تر باشد ایثارگرتر و در نتیجه متعالی تر دانست و گفت: تنها راه حفظ روحیه ایثارگری پیوستن به خط نورانی ولایت است.
وی با بیان اینکه وظیفه ای که امام رضا (ع) در سفر به ایران و مجاهدت عظیمی که بر جای گذاشت، ایثارگری است، گفت: اولین شهید این راه خود امام رضا (ع) است و این خط را باید حفظ کنیم. همه هویت و آینده ما در گرو این خط نورانی است
احمدی نژاد با اشاره به طراحی های دشمن در برابر ملت ایران گفت: اتفاقا نقطه تمرکز طراحی های دشمن جدا کردن ملت از این خط نورانی و خالی کردن فضای جامعه از روحیه ایثارگری و شهادت است. البته شما هم در طول 30 سال نشان دادید که دشمن پیوسته در حال اشتباه است.
رئیس قوه مجریه خطاب به دشمنان جمهوری اسلامی ایران، اظهار داشت: چشم هایتان را باز کنید و ببینید اکثر اینها خانواده های شهدا هستند که سنگین ترین رنج های عاطفی را تحمل کردند. بدانید این ملت، این مردم هرگز و هرگز از راهی که شهیدان و امام شهیدان برای ما گشودند دست نخواهند کشید.
وی بهترین راه را برای دشمنان جمهوری اسلامی ایران دوستی، احترام و همکاری صادقانه با ملت ایران دانست وعنوان کرد: اگر دستهایی صادقانه و رو راست به سمت ملت ایران دراز شود پاسخ ملت ایران پاسخ سازنده، کریمانه و مثبت خواهد بود. اما بدانید دست هایی که با نفاق دراز شود با خشم انقلابی و پاسخ پشیمان کننده ملت ایران مواجه خواهد شد البته به فضل الهی امروز دستهای بدخواهان از دامن ملت ایران کوتاه شده است آنها نمی خواستند ملت ایران بزرگ و عزیز شود اما امروز ملت ایران بزرگ و عزیز است.
احمدی نژاد در ادامه به توصیه برخی از افراد در داخل کشور اشاره کرد و گفت: برخی ها در داخل توصیه می کردند که برای داشتن امنیت پایدار قوانین نظام سلطه را بپذیرید تا به امنیت دست پیدا کنید اما این روش غلطی بود که شهدای ما بارها بر غلط بودن آن تاکید کردند.
رئیس جمهور با تاکید بر اینکه روش درست دفع تهدید ایثارگری است، گفت: نشان دادن روحیه آمادگی برای فداکاری باعث دفع تهدید دشمنان خواهد شد با این روحیه امروز شما پیروز و دشمنان شما خجل هستند.
وی در پایان گفت: جوانان بدانند اگر به دنبال پیشرفت، امنیت و رفاه عزتمند هستیم راه آن از مسیر شهیدان و ایثارگران و حفظ و ارتقاء روحیه ایثاگری است و توسل به خط امامت و ولایت می گذرد.
نشانه های پریشانی در اردوی دولتیان
اول بگویم که من آقای مهدی کلهر را از سال ها قبل می شناسم سال ها بود که گمش کرده بودم. او را شخصی هنرمند و اهل درد می شناسم. سه هفته قبل از دور دوم انتخابات ریاست جمهوری سال هشتاد و چهار هم که آن مصاحبه را انجام داد زمینه های انتشار مصاحبه تلویزیونی اش را فراهم آوردم چون نظرم بود که همه کس حق دارد بی لکنت نظر خود را بگوید. در آن زمان راستش را بگویم مخالف آقای احمدی نژاد نبودم. در او حسن ها می دیدم که در دیگر نامزدهای انتخابات هشتاد و چهار نبود. فقط یک اشکال داشتم و آن هم حمایت آقای خاتمی از کاندیدای دیگری بود، و من آقای خاتمی را قبول دارم . همین برایم تناقضی ایجاد کرد که سرانجام قوت احترام به خاتمی بیش تر بود به دکتر معین رای دادم.در انتخابات اخیر به میرحسین موسوی رای دادم چرا که کوتاه مدتی بعد از آغاز به کار دولت نهم با آقای احمدی نژاد مخالف شدم اما مهدی کلهر هنرمندست و از افتادنش به این دام متاسف بودم . اینک و بعد از انتخابات اخیر، آقای احمدی نژاد و همراهانش به دلیل آن که همه اختیارشان در دست تندروها افتاد به نقطه بدی در تاریخ کشیده شده اند و من برای خیلی ها در این قافله احترام قائلم. مثلا برای آقای فتاح وزیر سابق نیرو که نشان داد یک تکنوکرات است، برای طهماسب مظاهری، راست بگویم تا چند هفته قبل از انتخابات برای جناب دکتر داودی هم احترامی قائل بودم اما وقتی ایشان هم برای ماندن به وادی تبلغات و سخنان بی پایه و تندروانه که فقط پسند رییس جمهور و دو مشاورش بود در افتاد، بیش از حد تصور متاسف شدم. این دامی بود که صفی اصفیا در دوران دیکتاتوری، دکتر حسن حبیبی در همین معاصر ما، دکتر عارف در همین سال ها بدان در نیفتادند و گمان داشتم که به این ترتیب معاونت اول جائی مخصوص مردان محکم زمانه شد.باری در ماجرای فیلم و پناهندگی نرگس کلهر، زمانی که خبر را اول بار از حنا مخلمباف شنیدم نگران آقای کلهر شدم. گرچه که در این دو سه سال حرف ها زده و کارها کرده که کسانی نظر از وی برگردانده اند. حالا شده هم عرض و اندازه حمید مولانا. اما در مصاحبه دیروز آقای کلهر نکته ای به نظرم رسید که گمان دارم باید بدون قضاوت در اختیار شما بگذارم . آن نکته تاثیر حرکت شما جوانان است. نگاه کنید که اردوی دشمن را چطور به هزل گوئی واداشته اید. چطور انسجام فکری شان را گرفته اید. تا به حال دنبال نشانه در گفتار احمدی نژاد می گشتم اما اینک پیداست که انهدام سقوط همه را کلاقه کرده . از همین روست که از همه جوانان اهل تاریخ و رسانه تقاضا کرده ام هر جا سختی می گوید آقای احمدی نژاد جمع کنند و ارشیو کنند . برای آینده بهترین نشانه است برای نشان دادن سیر انهدام.از این طریق متوجه می شوید که چطور پوپولیست ها که قرار بود عاشق مردم باشند ته وجودشان بیرون می زند و نشان می دهند که مخالف هر نوع آشتی شده اند و اصلا از ارامش و اشتی رویگردان. احمدی نژاد همین دیروز گفته "برخی وادادگی و تسلیم را مصلحت اندیشی می دانند.[ قریب به مضمون] یعنی شده است مقلد واقعی جنتی. یعنی شده خود روانبخش. و در تاریخ ایران بدنام ترین و سبک ترین روسای دولت در این نقطه نبودند این را به تاکید می گویم. حتی دو نخست وزیر دوران ناصری که از غلامبچه های دریار انتخاب شدند چنین نبودند.و اینک یک نمونه دیکر در مصاحبه دیروز آقای کلهر با خبرگزاری دولت. دقیق شوید. دانشجویان رشته های رسانه و علوم سیاسی به خصوص نگاه به تامل کنند. صغرای هیچ سطرش با کبرای آن نمی خواند. به کلی مغشوش است. به نظر می رسد مصاحبه گر و مصاحبه شونده، دبیر سرویس و مسئولی که امضا کرده تا منتشر شود همه در اردوی پریشانان جا دارند. وگرنه چطور ممکن است که شخصی در عین سلامت و عقل چنین بگوید و بنویسد.متن خبر ایرنامشاور رسانهاي رئيس جمهور گفت: برخی افراد که حدود یک و نیم سال با همسر بنده در ارتباط بودند، در اعزام دخترم به خارج از کشور دست داشتهاند.مشاور رسانهاي رئيس جمهور گفت: برخی افراد که حدود یک و نیم سال با همسر بنده در ارتباط مهدي كلهردر خصوص پناهنگي دخترش به آلمان گفت: آقای جوانفکر گفته بودند که یک جناح سیاسی داخلی در ماجرای پناهندگی دختر من نقش داشته است که من این حرف را قبول ندارم و جناح حاکمیتی هم در این قضیه نقش داشتهاند. وی ادامه داد: دخترم گفته است که این موضوع ربطی به موج سبز ندارد و فیلمی هم علیه شکنجه ساخته است که کار خوبی کرده است، من هم با شکنجه مخالف هستم، جمهوری اسلامی هم با شکنجه مخالف است. كلهر افزود: اینکه آقای جوانفکر گفته بود این پروژه به خاطر پست فعلی من طراحی و اجرا شده است را نیز قبول ندارم، چون من قبلا پستهای مهمتر از ریاست جمهوری نداشتهام. وي خاطر نشان كرد: البته اعتقاد دارم که دست بیگانگان در قضیه درخواست پناهندگی دختر من دخالت دارد و این امر در راستای اجرای پروژه "مدآ" صورت گرفته است ولی نفوذیهای دشمن در دو جناح سیاسی حضور دارند. مشاور رئیس جمهور با اشاره به اینکه در این پروژه، وقتی دشمن نتواند از راههای نظامی و اقتصادی وارد شود، برای مقابله با رقبا، از منفذ گسلهای فرهنگی استفاده میکند، گفت: غربیها علیه همه شخصیتهای نظام و برای تخریب آنها این فضاسازیها را انجام میدهند، کما اینکه علیه مهندس موسوی هم این کار را کردند. وی در پاسخ به اینکه آیا استفاده احمدینژاد در انتخابات از مسئله فرزندان هاشمی که برای حذف هاشمی صورت میگرفت را هم میتوان در راستای پروژه مدآ دانست، گفت: بنده این پروژه را دست ساز آمریکا میدانم. معتقد هستم که باید اختلافات سیاسی را کنار گذاشت و کسانی که از این ابزارها استفاده میکنند، بازی خورده دشمن در پروژه مدآ هستند. کلهر با اشاره به نقش مهد علیاها، مادر ناصرالدین شاه در تاریخ سیاسی ایران، گفت: در تاریخ ایران از مهدعلیاها ضربات بسیاری خوردهایم و باید مواظب اینها باشیم و مهدعلیاها مانند سرپل دشمن عمل میکنم. وی تصريح كرد: ما در مسئله خانواده بسیار حساس هستیم ولی غربیها فرزندانشان را مانند حیوانات تربیت میکنند، تا یک سنی مواظبش هستند، بعد رهایش میکنند که روی پای خودش بیاستد، البته یک محاسنی هم دارد، ولی در نظام خانوادگی ما چنین نیست و دلبستگیهای قوی خانوادگی ما سبب می شود که دشمن از این نقاط برای ضربه زدن استفاده میکنند. كلهر درباره اینکه چرا خودش در مناظره با مرعشی تلویحا،توصیههایی به هاشمی رفسنجانی برای مراقبت از فرزندانش داشت، گفت: من منظورم فرزندان و خانواده هاشمی نبود بلکه منظورم فرزندان سیاسی وی که در صحنه کشور حضور دارند مانند احمدینژاد و قالیباف، بود. مشاور رئیس جمهور گفت: دختر من می ترسد که اگر بازگردد با برخوردهای خاصی روبرو شد و من به عنوان پدر همه وظایف خودم را در قبال وی انجام ندادم و در این راستا مشکل خاصی احساس نمیکنم. وی درباره اینکه چرا پناهندگی دخترش را در راستای پروژه نرم دانسته است، گفت: قطعا چنین چیزی هست و این پروژه توسط بیگانگان طراحی شده استوی همچنین از پروژه آژاکس 2 توسط آمریکاییها در انتخابات ریاست جمهوری برای سرنگونی احمدی نژاد خبر داد و گفت: آنها قصد داشتند مانند پروژه آژاکس که علیه مصدق اجرا کنند، با صرف هزینهای معادل 75 میلیون دلار، احمدینژاد را نیز به همان سرنوشت دچار کنند که موفق نشدند. کلهر تاكيد كرد: پروژه آژاکس توسط یکی از شخصیت های عضو کمیته بحران شورای امنیت آمریکا اعلام شده است و او هم نام آژاکس 2 را انتخاب کرده است. وی در پاسخ به اینکه چه کسی جزئیات این پروژه را اعلام کرده است، گفت: اسم این فرد یادم نیست، البته اسامی این ها، رسانه ای نیست.
منبع: مسعود بهنود
حسین تو را باید کشت

نامه آقای حسن درخشان، مرد محترم، پدر حسین [بگو هودر] که سرانجام تاب نیاورد و سکوت یک ساله شکست به اندازه کافی تلخ بود و برانگیزاننده، چه رسد که خبر دستگیری فله ای جوانانی هم رسید که شب جمعه برای دعای کمیل به خانه دوست زندانیشان رفته بودند تا بلکه درد تنهائی و دوری از شهاب را در مناجات نیمه شبی بریزند. باورشان بود دعای کمیل و صدای محمد رضا وقت تلاوت آیات کتاب خدا، دمی روح بخششان خواهد بود. اما ون سبز رنگ دم در بود.چنین بود که به دلم افتاد نامه ای بنویسم و از اعاظم قوم بپرسم گناه این جوانان چیست که در این زمان و در این سرزمین زاده شده اند. بپرسم آیا محمدرضا شاگرد اول شاگرد اول ها، هادی که با همه جوانی بزرگ و کارچرخان کارتونیست ها شده، هنگامه با آن همه عقل و رعایت، آسیه با آن همه شور و انسانی، فرشته با آن علاقه و پی گیریش به حرفه، و حسین که در بیست و چند سالگی شده بود پدر وبلاگ نویسی ایران، لایقشان زندان است. و باید از مام وطن همان بشنوند که بازجو روز پایان محبس می گوید: یا مثل بچه آدم شو یا برو، برو همان طور که میلیون ها رفتند.این نامه را ننوشتم و آن سئوال ها را نگاه داشتم. نپرسیدم به این جوانان چه داده ایم که از آنان اطاعت محض طلب می کنیم، آیا تقسیم پول نفت بدون هیچ مدیریت و هنرمندی ، با هزار غفلت و اسراف و بدکاری، این همه منت گذاری دارد. آیا این منت چندان است که باید جوانان روزی هزار بار هفت هزار سالگان را دستبوس آیند تا مغزهایش از کاسه سر به در آورده نشود. سهل است از آنان می خواهیم همه الگوهای رفتاری شان را دور بریزیند، و بی هیچ سئوالی، همه آن شوند که ما می خواهیم .می خواستم در آن نامه بپرسم چه گلی زده اید به سرهاشان که از آن ها می خواهید جوانی بگذارند و همچون شما هفت هزار سالگان راه بروند و همچون شما زندگی را در مرگ ببیند، فرزند بر سر جدل قدرت بکشند و بگویند بر سر عقیده کشته ایم. چرا باید همه اطاعت باشند و ریا. هر کار در پنهان کنند اما در ظاهر زاهد باشند و پرهیزگار، ورنه بروند و بخت خود را در جاهای دیگر دنبال کنند. آیا وقتی جهان پر شد از سینا و فرناز و فرشته و گلنوش و همه محسن ها [ از مخملباف تا نامجو، از سازگارا تا کدیور] آن گاه سر آرام بر بستر خواهید نهاد. گمان ندارم. چون آن که در سر دارید نه با کوره های داغ تربلینکا و آشویتس به دست آمد نه در زمهریر سیبری. پس آرامشی در کار نیست، هم اکنون در فهرست نام آوران جهان فراوان حسین هست و فاطمه، نازک و بهاره، شادی و دیگران [با گذرنامه هائی که هر کدامش به خون جگر رنگ به رنگ شده] اما ای عجب هنوز دل سنگتان آرام نمی گیرد.ننوشتم آن نامه را و به خود گفتم چه فایدت از این نوشتن. نکند کار حسین درخشان و بچه های زندانی را هم بدتر کند. پس چنین بود که نامه ای نوشتم به هودر. می دانم به او نمی رسد، سیصد روزست که چشم او به در مانده و کسی در نمی گشاید اما فرض می کنم که نامه را نوشته در بطری نهاده ام و رها کرده به سینه دریاها. چنین بود که بالای صفحه نوشتم: حسین باید کشته شوی. نوشتم:از این جمع بی قراران، اول از همه تو کشف کردی و تو به ما رساندی که دنیا، مجازی شده است، شفاف شده، ریائی نیست. و شیرجه زدی در این دنیا. هیچ فکر نکردی ما که مانده ایم در ریاهایمان، ما که رنگ هایمان را می پوشانیم، ما که آموخته ایم چون به خلوت رفت باید آن کار دیگر کرد، تابت نمی آوریم. هیچ فکر نکردی دارت می زنیم. وقتی عریان می شوی، هر چه در کله پوچت هست را به دنیای مجازی می سپاری. آن وقت هم پلیس مرزی نیویورک و هم هر مامور دیگری پشت خط نگهت می دارند. و تو چه لقمه آسان هضمی شده ای، همه چیزت آشکارست، خطا ها که کرده ای، یاوه ها که گفته ای، بدها که نوشته ای. و در یک لحظه جهان پر می شود از قدیسان که گویا هرگز تقصیری نکرده اند، همه پاکدامنان که انگار هزار ساله به جهان پا گذاشته اند.حالا گیر کرده ای، گریبات در دست آن هاست که تو را خوب تر از خودت می شناسند، همه زیر و بالایت را می داند. تو در روشنائی گذارده و خود در تاریکی اند. و تو هیچشان نمی شناسی. گناه تو و گناه بخشایش نشدنی تو این است که "معمول" نشدی، همه جا خواستی جور دیگری باشی. هر کار که دیگران در پنهان می کنند تو آشکارا کردی. خصوصی ترین و خاص ترین لحظاتت را هم ثبت کردی.بار آخر که دیدمت چند هفته پیش ازاین بود که بروی به خانه . گفتی دلم برای قلهک تنگ شده، همان موقع بود که آن قدر نوشته بودی آن قدر متلک گفته بودی، همه را آزرده بودی که دیگر شده بود طبیعتت و همه جا می پراکندی. سخنرانی و فیلم دانشگاه سوآز. میهمانانی رسیده از تهران. نگاه همه به تو جور دیگری بود و نگاه تو به همه هم سن و سالانت یک جور دیگر. انگار به منظورت رسیده بودی، گمان داشتی رخت چرک همه را به بند کشیده ای، بز از گله جدا شده ای. اما همان خنده شیطنت که بیش تر دندان هایت می خندید بر لبانت بود، همان خنده که وقتی به تیم کلاس بالاتری مدرسه گل زدی در چهره ات بود.اما گمان کردی زندگی همان زمین فوتبال است. گل خورده ها همه سروش حاج فرج اند که بعد پانزده سال به لبخندی به یادآوردند شیطنت هایت را. چقدر باید از عمرت می دادی تا بدانی که زندگی شوخی نمی کند با تو و از تو شوخی نمی پذیرد، تا لبخند از لبت نگیرد رهایت نمی کند.ترا گذاشتند مدرسه نیکان که با فرزندان بزرگان همکلاس شوی و با بزرگان آینده همدم و آشنا شوی، گذاشتند که طبع سرکشت را مهار کنی. آدمی شوی مناسب جامعه ای که ناظمش همیشه آقای کمالی نیست که، مجازاتش فقط "آقات را بگو فردا بیاد مدرسه" باشدن. پوستت را می کنند. با هر زندانی که به بند می افتد یک بار ترا می کشند که قصه بگو، قهرمان داستان های شب شو. همان ها را که می نوشتی در "سردبیر: خودم" حالا در دوربین بگو. بگو بگذار باورمان کنند. از تو می خواهند کمکشان کنی که باورپذیر شوند.حالا باید ریا کنی، نگو که از وقتی از تورنتو به در آمدم کولی آواره بودم و در پی آن که به پدر وبلاگ نویسی ایرانی، یکی در ازای هشت ساعت کار مواجبی بدهد که از کمک پدر بی نیاز شود در سی و چند سالگی. بگو من آدم بزرگ شده بودم، رییس جاسوسا بودم، نگو آمدم تهران برای این که دلم برای ملافه و تشک مامان تنگ شده بود بگو آمدم برای دستگاه های بزرگ جاسوسی گزارش تهیه کنم، بگو طرفداریم از آقای دکتر کلک بود. نگو که کولی یک لا قبائی بودی در سر هوس کشف جهانت بود، آن جا کسی لاری سامرست موآم نمی شناسند، لبه تیغ نخوانده اند و نه خدا حافظ کاری گوپر رومن گاری را، از لنی حرف نزن. بگو اصلاح طلب ها یادم داده بودند که ادای اصولگرایان را در آورم.دنیا که شادی نیست که بگوید "برو گمشو حسین با این مزخرفاتت، کی ترا استخدام می کنه". حالا باید آن قدر از این "مزخرفات" بگوئی تا قبولت کنند که دیگر خیال شفافیت از سرت بیرون شده، تو هم شده ای مثل دیگران، بلد شده ای ریا کنی، یک جور باشی و جور دیگری نشان بدهی.بهشان نگو که آن ساک دستی چرخدار را می کشیدی از این ور به آن ور عالم، نگو که نیمه شب ها تلفن کردی که می توانم بیایم آن جا. نگو شبیه قهرمان "منهتن به نمره" امیر نادری شده بودی، نگو که وقتی برای مراسم رسمی دعوتت کردند بلد نبودی کراوات گره بزنی، کت آتی را پوشیدی. از پنجره نگاهت کردم وقتی که رفتی، یکی دیگر شده بودی. اما کسی را هم گول نمی زدی با آن ساکی که قرقر روی زمین می غلتاندی و آی پاد در گوشت. بگو دو صفر هفت شده ام با همان امکانات و این آی پاد هم برای دریافت دستورات بود.یادت باشد. همه مامورهای دنیا یک شکل هستند و یک ماموریت دارند، مگر نبود مامور مرزی آمریکائی در نیویورک. گفت نه نمی شود، دیگه هیچ وقت نمی تونی پاتو تو ایالات متحده بگذاری. دندان هایت خندید یعنی شوخی می کنید آقا، من یک کانادائی هستم مگه میشود؟. اما شد. چون همان اول کار مامور مرزی نامت را سرچ کرده بود در گوگل، وبلاگت را خوانده بود. می دانست رفته بودی تورنتو چه کار، می دانست چقدر خوشحالی که یک سطر آدرس داری در نیویورک. آمریکائیه که مدام آدامس می جوید از وقتی از توی وبلاگت، ترا کشف کرده بود، لبخندی به لبش بود انگار آل کاپون را گرفته. نمی دانست با همان کارش با این کولی که تازه یک سطر آدرس پیدا کرده بود در نیویورک و می خواست چند ماهی در شهرآرزوهایش کلیدی داشته باشد چه کرد. نمی دانست دیگر تو ضد آمریکائی می شوی. و از آن جا راهی نیست تا علاقه مندی به دکتر احمدی نژاد، به دشمنی به اصلاح طلبان.راستی اگر گذارت به دباغخانه نیفتاده بود. چه حالی می کردی با این جنبش سبز. عین جنس دلخواه بود. هی لینک بده. هی علامت بزن. افشا کن که خط از آمریکا می گیرند، از دکترکین، جین شارپ علامت بده، هابرماس یادت نرود. اما به شرطی که خودت باور نکنی که اگر دلت تنگ شود برای بوی لحاف مامان، دکتر به دادت می رسد.ما هفت هزار سالگان بی تحملیم، داغ هزاران آرزو در دل داریم. با شما دشمنیم که جوانید و چنین است که در سهراب کشانیم، تحمل شادیتان را نداریم، هزاران مامور برتان گمارده ایم مبادا کلمه ای جز آن بگوئید که ما می دانیم مبادا جز آن چیزی در خاطرتان بگذرد که در ما گذشته .بی کله، کوله بر دوش، آواره، یاغی بکش که سزای تست. به جرم آن که جوانیت را دهان نبستی. به جرم آن که از همان بچگی خطا کردی و به تیم بچه های بزرگان، حضرات بلندپایگان گل زدی، بعد هم با چشمانی که کودکی و شیطنت از آن می بارید چشم در چشم بزرگ ترها ایستادی. نفهمیدی که در شهری زاده شده ای که ترا بی دست و پا می پسندند. باید در خط زندگی کنی. باید خطوط را رعایت کنی، باید به خط قرمزهائی که هفت هزار سالگان رسم کرده اند نزدیک نشوی، اگر شدی هیچ گمان نبر که کس به دادت برسد، هیچ طمع مدار که همسن و سالانت هم ترا به یاد آورند، این ها به تازیانه و یا آنان به گفتار، پیامت می دهند که جز ما میندیش.این جا دنیای مجازی نیست. این جا دنیای واقعی است زندان دارد، دیوارهایش نزدیک است، سفیدست. آدم هایش اما گاه به گمان و به حدس نقش می گیرند، بازجو می شوند، قاضی می شوند و حتی قاضی عسگر و دعای قبل از مرگ در گوشت می خوانند. مگر تو همین طور نبودی حسین، مگر به تازیانه نبستی دیگران را به گمان.اما حالا ریا کن، هر چه می خواهند و می خواهی بگو. بگو دیگر تغییر نمی کنم. بگو بی دست و پا می شوم، بی بال و پر. همین جائی می شوم، در همان قلهک خانه ای بگیر. کلیدی داشته باش، زنی "بستان"، شرکتی "بزن". از در که بیرون می روی یقه ات را ببند. دعای زیر لبی بخوان. بگو که از خانواده شهیدی، بگو همه عمر با هیات موتلفه مانوس بوده ای. بگو عمویت از هفتاد و دو تنی است که همراه آیت الله بهشتی بودند. اما نه کمی تامل کن. در این فاصله که نبودی آیت الله بهشتی هم از بهشت بیرون شده است، انگار او هم کمی سبز بوده است.
منبع: http://masoudbehnoud.com
بیانیه شماره ۱۴ میرحسین موسوی در آستانه سیزدهم آبان
کلمه: مهندس میرحسین موسوی در آستانه ی یوم الله سیزدهم آبان بیانیه ای خطاب به ملت شریف ایران صادر کرد . به گزارش “کلمه” متن کامل این بیانیه به شرح زیر است.
بسم الله الرحمن الرحیم
در تاریخ معاصر ما سیزدهم آبان یادآور سه حادثه است. در نخستین از این رویدادها امام خمینی از ایران تبعید شد و نهضت در فترتی سیزده ساله فرورفت. رژیم شاه پس از به دست آوردن چنین نتیجهای باید خود را شماتت کرده باشد که چرا این راه حل ساده را پیش از آن به کار نبست. یک قیام بود و یک امام که وقتی از صحنه دور شد دیگر چیزی از شور تحولخواهی باقی نماند. آیا به راستی امام خمینی در حرکتی که آغاز کرد تنها بود؟ هرگز چنین نبود، زیرا هرگز چنین نیست که یک فرد بتواند به تنهایی در صحنه جامعه تحولات نمایان ایجاد کند. پیروان او بسیار بودند، اما آنان شبیه به یارانی نبودند که سالها بعد پیرامونش را گرفتند، آن زمانی که گفت «رهبر ما آن طفل سیزده ساله است …»
دومین سیزدهم آبان روز رهبران سیزده ساله است؛ دانشآموزانی که برای تظاهرات در محوطه دانشگاه تهران گرد آمده بودند و مورد یکی از سبعانهترین کشتارها قرار گرفتند. تجربه رژیم از حوادث دهه چهل بود که موجب چنین حرکات خونینی شد. تصور بر آن بود که اگر با همان قاطعیت گذشته عمل کنند از نو به همان نتایج خیرهکننده دست مییابند، حال آن که زمینه اجتماعی کاملا تغییر کرده بود؛ زمین تغییر کرده بود و زمان تغییر کرده بود و مهمتر از آن جان انسانها تغییر کرده بود. دیگر حکومت شاهنشاهی با یک امام تنها روبرو نبود. این بار کسانی گرد او جمع شده بودند که شاید به اندازه پدرانشان او را نمیشناختند یا سخنانش را نشنیده بودند، اما به اندازه امام خود شور در سینه داشتند؛ آنها همچون پدرانشان برای به راه افتادن لازم نبود که پیدرپی شماتت شوند.
درباره سومین سیزده آبان بسیار گفته شده است، تا جایی که بعید است کمترین اطلاعی از آن ماجرا ناگفته مانده باشد؛ از جمله آن که در این رویداد امام از دانشجویان مسلمان پیروی کرد. ظاهرا این دانشجویان بودند که خود را پیرو خط امام میخواندند، اما در واقع این امام بود که حرکت آنان را دنبال نمود. قطعا هیچیک از رهبران و فرماندهان انقلاب در شکل دادن به آنچه در این روز اتفاق افتاد نقشی نداشت. حتی خود دانشجویان تصور میکردند بعد از چند روز حادثه تمام میشود و به خانههایشان باز میگردند. ولی امام این رویداد را پیگیری کرد و آن را انقلابی بزرگتر از انقلاب اول نامید. تنها امامی که درد یک سکوت سیزده ساله را چشیده باشد میداند که جامعهای شکلیافته از چوبهای فرمانبر و خشک از خود جوششی ندارد و حیات پاکیزهای ندارد. او مردم را رهبر میپسندید، زیرا میدانست که گذر از یک گردنه تاریخ برای سعادت هیچ ملتی کافی نیست. آنان باید از چنان خودانگیختگی و بصیرتی برخوردار شوند که در هر عصری و نسلی بتوانند راه را از بیراهه بشناسند و بپیمایند. مردم ما امروز رهبرانند و این همان آرزوی بزرگی است که امام برای آنان داشت. او ما را دعوت کرد به سوی آن چیزی که ما را زنده میکرد.
آنک سیزدهم آبان، این سبزترین روز سال دوباره از راه میرسد. آیا امروز قابلتصور است که حرکت مردم بر اثر بازداشته شدن همراهی از همراهی خاموش شود؟ اگر اینگونه باشد دستاوردهای چهل و پنج سال تاریخ معاصر خود را از دست دادهایم، و اگر چنین نباشد این نشانهای از ریشههای انقلابی ماست. ما به اتکای این ریشههاست که سبز شدهایم، ریشههایی که اگر از آنها دور شویم به همان چیزی تنزل خواهیم کرد که مخالفان مردم آرزو میکنند. به این خاطر است که جا دارد با هر تلاش افراطی در این جهت برخوردی احتیاطآمیز داشته باشیم.
حرکت ما از واگذار کردن اسلام به جبهه خرافهپرستان و سپردن انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان، از ناچیز شمردن میراث و میوه مبارزات یکصدساله مردم ایران و جایگزین کردن آن با تصوراتی گنگ، و از جدایی و بیگانگی نسبت به ریشههای تاریخیاش نفع نمیبرد، و اگر برخی دولتهای بیگانه بر ترویج چنین تمایلاتی اصرار دارند شاید در این کار سودی ملاحظه میکنند. آنها اگر لازم باشد با وجدانی آرام بر سر جنبش امروز ایرانیان پشت میز معامله مینشینند و به همان مقدار آزادی و توسعه سیاسی که در کشورهای همسایه وجود دارد برای ملت ما قناعت میکنند و در این قناعت قابل سرزنش نیستند. این ما هستیم که اگر مصالح خود را به درستی تشخیص ندهیم باید ملامت شویم.
این روزها هر نگاهی که به نگاهی میافتد از پیروزی میپرسد. کی به آن میرسیم؟ چه چیز ما را به آن میرساند؟ کدام قدم و اقدام آن را به پیش میاندازد؟ و چه چیز آن را کمال میبخشد؟ تمامی وجود ما دعا و سوال است و وعده خداوند که فرمود هر آنچه مسئلت کنیم مقداری از آن را اجابت خواهد کرد. و آتاکم من کل ما سالتموه. (و از هرآنچه از او خواستید به شما داد). همین که خواستهای در جامعه متولد میشود دیگر هیچ کس قادر نیست از برآورده شدن آن ممانعت کند و دولتها تنها میتوانند بر مقادیری چون زمان و میزان و شکل تحقق آن تاثیر بگذارند.
آیا ما هم میتوانیم بر این مقادیر اثر داشته باشیم؟ آری. المعروف بقدر المعرفه؛ انسانها به قدری که بصیرت و آگاهی از خود به نمایش میگذارند در خور نیکوییها قرار میگیرند. کما این که در این چند ماه مردم ما بیش از آن که از رنجهای خود گنج به دست آورده باشند از برکات خردمندی خود بهرهمند شدهاند.
راه سبز ما یک مسیر عقلانی است و این یک بشارت است، زیرا نشان میدهد که ما تا انتها بر سر خواستههای خود مستحکم خواهیم ایستاد. اگر دچار تندروی و رفتارهای افراطی بودیم شک نکنید که با دستانی خالی از نیمۀ راه باز میگشتیم، زیرا افراط راه را برای تفریط باز میکند. اگر برای قبول این حقیقت به مثال نیاز دارید به سیاست خارجی دولتمردان بنگرید. همان وقتی که آنان مناسبات بینالمللی کشور را به اغراض تبلیغاتی آلوده کردند و از خردورزی و متانت کناره گرفتند میشد حدس زد که به زودی مصالح بلندمدت مردم را به هیچ معامله خواهندکرد. شانزده سال پیش از این تهیه سوخت برای تاسیسات هستهای تهران امری بود که نه مسئولان و نه رسانهها انجام آن را یک خبر مهم تلقی نمیکردند. امروز قسمت اعظم محصول فعالیتهای هستهای کشور ،که این همه جاروجنجال به خود دیده و چندین تحریم برای ملت به همراه آورده است، گویا باید برای تامین همین نیاز ساده تحویل کشورهای دیگر شود، شاید بعدها لطف کنند و اندکی سوخت در اختیار ما بگذارند. آیا این یک پیروزی است؟ یا یک تقلب آشکار، که چنین تسلیمی فتحالمبین نامیده شود؟
دولتمردان نه مشکلات جهان را حل کردند و نه بر حقوق تردیدناپذیر ملت خود تاکید نمودند، که با گشادهدستی از این حقوق عقب نشستند. آنها نشان دادند که حتی در تسلیم شدن و کرنش کردن افراطگرند. حتی اگر با تلاش دلسوزان از واگذاری دستاوردهای کشور در زمینه انرژی صلحآمیز هستهای جلوگیری شود از عواقب افراط و تفریطهای دولتمردان ایمن نشدهایم، زیرا رفتارهای آنان زمینه را برای اجماع بین المللی جهت اعمال تحریمها و فشارهای بیشتر به ملت ما فراهم کرده است.
چیزی که ما میتوانیم از این ماجرا بیاموزیم آن است که خود دچار افراط نشویم. دیر یا زود – بلکه به امید خدا بسیار زود – مخالفان مردم صحنه را ترک میکنند. آیا آن روز باید کشوری تخریب شده برای ملت باقی بماند؟ آن چیزی که امروز باید نگران آن باشیم مصالح کشور است، زیرا کشور جز صاحبان اصلیاش کسی را ندارد که در این باره ابراز نگرانی کند. ساختن فردا را باید از امروز آغاز کنیم. باید برای فردا چنان مهیا باشیم که اگر همین فردا از راه رسید یکه نخوریم. باید هریک از ما مردم نه فقط نقش پیشوایی که مسئولیت آن را نیز بر عهده خود احساس کنیم.
تاکید بر اجرای بدون تنازل قانون اساسی یک راهبرد کلیدی برای ساختن فرداست. با چنین راهبردی ما در تاریکی قدم نمیگذاریم و میراثهای به جا مانده از مبارزات نسلهای پیشین را به هیچ تقلیل نمیدهیم. و هر آنچه از آرمانها و خواستههایمان که جا بماند با زندگیهای خود آن را به دست میآوریم، زیرا ساختار ظاهری هرگز تمام آن چیزی، بلکه قسمت اصلی آن چیزی نیست که در جامعه واقعیت دارد. بخش اصلی این واقعیت زندگیهای ماست. دستگاه ظاهری میتواند فرزندان انقلاب را همچون تبهکاران دستگیر کند و لباسهای تحقیرآمیز بر قامتشان بپوشاند و مردم میتوانند با نگاهشان از آنان قهرمان بسازند و به آنان افتخار کنند. در این رودررویی کدامیک برندهاند؟ دستگاه ظاهری میتواند آنان را در دادگاههای نمایشی محکوم کند و نگاه مردم میتواند آنان را در پیشگاه وجدان خویش حاکم بداند. به راستی کدامیک از این دو در واقعیت جامعه حکومت میکنند؟ دستگاه ظاهری با برخوردهای توهینآمیز خود خانوادههای آنان را سرافکنده و خوارشده میخواهد و نگاههای مردم آنان را در عین تلخکامیهایی که میچشند سربلند میبیند. کدامیک از این دو نگاه بر احساس این خانوادهها چیره است؟ دقت کنید که تنها در نگاه مردم این همه قدرت وجود دارد و تا اینجای کار هنوز حرفی از دیگر تواناییهای آنان نگفتهایم. دستگاه ظاهری میتواند برای این خانوادهها تنهایی و عسرت تدارک ببیند و مردم میتوانند آنان را در آغوش بگیرد؟ به راستی کدامیک از این دو بر کار خود غالبند؟ دستگاه ظاهری میتواند دانشجویان غریب را به جرم ابراز عقیده از خوابگاه محروم کند و معیشت آنان را در تنگنا قرار دهد و شبکههای اجتماعی میتوانند با حمایتهای خود از آنان پشتیبانی کنند. تاثیر اقدام کدامیک از آنها بیشتر است؟ به راستی کدامیک از آنها قدرتمندتر است؟ بلکه اساسا تقابلی میان این دو وجود ندارد؛ یکی هست و دیگری نیست، زیرا این زندگیهای ماست که به هر امری در نظم ظاهری جامعه معنا میبخشد. ما در چند ماه گذشته نه با شکستن این نظم، که با تغییر معنا دادن به آن از راه زندگیهایمان صحنه جامعه را تغییر دادیم. ما چه نیازی به شکستن این نظم داریم در حالی که در هر شرایطی این ما هستیم که با زندگیهای خود به آن جهت میدهیم.
بعد از این نیز راه ما این است. در شرایطی که اصول متعدد قانون اساسی بتوانند بیمحابا معطل بمانند حقیقت آن است که فرقی میان قانون خوب و بد وجود ندارد. ساختار سیاسی کشور اگر بهترین نظم ممکن باشد به چه کار میآید اگر زندگیهای ما به آن اعتبار نبخشد، یعنی معنی برایش تدارک نبیند، آن را تنفیذ نکند و اجرای بدون تنازل آن را مطالبه ننماید؟ به همین ترتیب اگر این ساختار واجد اشتباهات و عقب افتادگیهای واضح بود ما تنها در صورتی میتوانستیم آن را اصلاح کنیم که نخست معنای آن را اصلاح میکردیم و این کار را با زندگیهای خود انجام میدادیم.
البته بسیارند ملتهایی که این توانایی خود را به جا نمیآورند و ترجیح میدهند قدرت را به قدرتمندان وابگذارند. آنها در جامعه خود پیشوا نیستند، ولی مردم ما هستند.
سیزدهم آبان میعادی است تا از نو به یاد آوریم که در میان ما مردم رهبرانند. این روز عزیز را به ملت ایران تبریک میگویم و برای گروهی از آفرینندگان این مناسبت که اینک در بندند و دیگر اسیران نهضت سبز از خداوند آزادی، شکیبایی و پاداشی متناسب با نیتهای بلندشان آرزو میکنم.
میر حسین موسوی